جملاتی از کاربرد کلمه قدح کش
ببزم اهل طریقت موحد و حق جو بجمع اهل طبیعت قدح کش و نراد
قدح کش و به چمن صنع حق تماشا کن بسست سرو به تکبیر و مرغ در تهلیل
هر کجا ترکی قدح کش هر کجا شوخی ظریف در همه شهر از بتان از جان و دل یار من است
ما قدح کشتی و دل را همچو دریا کرده ایم چون صدف دامن پر از لؤلؤی لالا کرده ایم
خواجو بوقت صبح قدح کش که آفتاب مانند ذره رقص کند از نشاط می
یک نیمه بخوابند و دگر نیمه بمستی یاران قدح کش همه را باز خبر کن
قدح کشان که بعشرت مقیم این کویند اسیر طره آن یار عنبرین مویند
دل گفت که روزی که قدح کش باشیم آن روز ز صد گونه مشوّش باشیم
می تا خط ازرق قدح کش خط در کش زهد پروران را
بیا و یک دو قدح کش چه میکنی آتش که در شتا نرسد هیچ آتشی به شراب