قد و بالا.[ ق َ دُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قامت : ترا به سروین بالا قیاس نتوان کرد که سرو را قد و بالا بذان تو ماند.دقیقی.شیوه و ناز تو شیرین ، خط و خال تو ملیح چشم و ابروی تو زیبا قد و بالای تو خوش.حافظ.
معنی کلمه قد و بالا در فرهنگ فارسی
قامت
جملاتی از کاربرد کلمه قد و بالا
که عشق من ای خواجه بر خوی اوست نه بر قد و بالای نیکوی اوست
سرو پیش قد و بالای تو دیدم پست است عقد زلف تو به انگشت گرفتم شست است
به چهر و سیما فرزند ماه گردونی به قد و بالا مانند سرو کاشمری
دریغا از قد و بالای علی اکبر دریغ از جعد گیسوی سمن سای علی اکبر
در باغ روم بیتو و هر سرو که بینم پایش به هوای قد و بالای تو بوسم
ای سرو سهی که قد و بالات خوشست آن دُرج پر از لؤلؤی لالات خوشست
چون مؤذن قامت آرم گر ببینم قامتت چون نیارد سجده پیش آن قد و بالا یکی
من به یاد آن قد و بالای تو سرو نازا بس زمین بوسیده ام
از پستی و بالا همه کس نعره برآورد هر جا که حدیث قد و بالای تو کردیم
سرو سهی در بوستان چندانکه بالا میکشد پیش قد و بالای او از سرکشی پا میکشد