معنی کلمه قتیل در لغت نامه دهخدا
سرانگشتان صاحبدل فریبش
نه در حنّاکه در خون قتیل است.سعدی.و گر هلاک منت درخور است باکی نیست
قتیل عشق شهید است و قاتلش غازی.سعدی.ج ، قَتلی ̍. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): و اگر با آن مراءة ذکر نشود گوئی هذه قتیلة فلان ( و تاء تأنیث به آخر قتیل اضافه میشود ) و مررت بقتیلة، زیرا صفت قتیل در این مواردبه جای اسم نشسته است. ( از منتهی الارب ).
قتیل. [ ق َ ] ( اِخ ) از اعلام است. ( منتهی الارب ).