قبولی. [ ق َ ] ( حامص ) هر چیزی پذیرفته شده. هر چیزی پسندیده شده. || هرچیزی اقرارکرده شده و ملزم گشته. ملزمی. اقراری. || ( اِ ) نوعی از پلو که از برنج و باقلا ترتیب دهند. ( ناظم الاطباء ). قبولی. [ ق َ لی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به قبول که بمعنی باد صبا باشد ( ؟ ) ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه قبولی در فرهنگ معین
( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص . ) پذیرش .
معنی کلمه قبولی در فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) هر چیز پذیرفته شده ۲ - اقرار کرده معترف ۳ - ( اسم ) نوعی پلو که از برنج و باقلا ترتیب دهند . نسبت است به قبول که بمعنی باد صبا باشد .
معنی کلمه قبولی در دانشنامه آزاد فارسی
قبولی (۸۴۱ـ استانبول ۸۸۳ق) شاعر ایرانی. از اشعاری که در مدح فرخ یسار شروان شاه (← شروانشاهیان) سروده، چنین برمی آید که چندی در شروان روزگار گذرانده است. پس از آن به دلایلی نامعلوم به عثمانی رفت و به دربار سلطان محمدفاتح عثمانی راه یافت و از مدیحه سرایان دربار او شد، اما پس از شش هفت سال گرفتار رشک بدخواهان شد و شاه عثمانی او را از دربار راند. از آثارش: دیوان اشعار به فارسی (استانبول، ۱۹۴۸) که تنها اثر به جا مانده از اوست.
معنی کلمه قبولی در ویکی واژه
promozione ammissione پذیرش.
جملاتی از کاربرد کلمه قبولی
نمانده عقل سالک در وصولی از آن نزدیک ذات حق قبولی
داغ احسان قبولی ز لئیمانش نیست ناز بر خرمی بخت هنر داشتهایم
با گذشت این سالها از آغاز طرح احیای نسل مارال در جنگلهای حفاظتشده آینالو هم اینک این گونه جانوری به لحاظ تعداد و از نظر احیای ژنتیکی شرایط قابل قبولی دارد که در ابتدا ۵/۳ هکتار از اراضی روستای آینالو حصارکشی شد تا به عنوان محل قرنطینهٔ انتقال مارال مورد استفاده قرار گیرد اما اکنون به دلیل افزایش جمعیت گله، محدودهای به وسعت ۱۸۰ هکتار پذیرای بیش از ۲۶ رأس مارال است که آرزوی زندگی دوباره مارالها را در جنگلهای ارسباران محقق کردهاست.
وقت آن شد کز هجوم ناقبولیهای خویش قطرههای خون ز خجلت در کنارم گل کند
برنامه دوره دکتری عمومی پزشکی در ایران شامل چندین مرحله است که در تمامی دانشگاههای علوم پزشکی کشور به یک شکل اجرا میشود.بخش اول (آموزش نظری و عملی) که در مرحله اول آن، دروس عمومی و علوم پایه تدریس میشود؛ در پایان این مرحله، امتحان جامع علوم پایه برگزار میشود و قبولی در این امتحان، شرط ورود به مرحله بعدی است. در مرحله دوم، نشانهشناسی و فیزیوپاتولوژی تدریس میشود.
از کوی تو ار باد قبولی جهدم مانندۀ برگ گل ز شادی بپرم
نزد تو گر نشان قبولی نباشدم گر هیچ نام شعر برم نیز کافرم
شهرهٔ در عافیت، عرفی قبولی نیست، لیک آستین غم بگیر و دامن عصمت مکش
طریق بندگی ناز فضولی برنمیدارد تو از وضع رضا مگذر چه مقبولی چه مردودی
ار حق به جز از حق نکند هیچ قبولی وندر خور خود خواهد ملکی و عطایی
فریاد که از بندگیم یاد نیاورد تشریف قبولی، به غلامی نفرستاد