قبلی
معنی کلمه قبلی در لغت نامه دهخدا

قبلی

معنی کلمه قبلی در لغت نامه دهخدا

قبلی. [ ق ُ لا ] ( اِخ ) موضعی است میان غُرَّب و ریّان. ( منتهی الارب ).
قبلی. [ ق َ ب َ لی ی ] ( ع ق ) آشکارا و نمایان. ( منتهی الارب ). گویند: رأیته قبلیاً؛ یعنی دیدم او را آشک-ارا و نم-ای-ان. ( منتهی الارب ).
قبلی. [ ق َ ب َ لی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به قَبَلَة و آن شهری است. ( منتهی الارب ). رجوع به قبلة شود.
قبلی. [ ق ِ لی ی ] ( ع ص نسبی ) نسبت است به قِبلَة. || جنوبی. طرف جنوب. ( ناظم الاطباء ).
قبلی. [ ق َ ب َ لی ی ] ( اِخ ) ابویعقوب. محدث است. ( منتهی الارب ).
قبلی. [ ق َ ب َ لی ی ] ( اِخ ) محمدبن عمربن حفص بن حکم مکنی به ابوبکر از محدثان است. ( الانساب سمعانی ) ( منتهی الارب ). وی به فلاد آمد و در آنجا از محمدبن عبدالعزیزبن مبارک و هلال بن علاء و حسن بن عصام بن بسطام و جعفربن محمدبن حجاج رقی و جز ایشان روایت کرد و از وی ابوبکر شافعی و عمربن محمدبن زیات و محمدبن عبداﷲبن سخیر و ابوالفتح محمدبن حسین موصلی و ابوبکر احمدبن ابراهیم بن شاذان و ابوحفص بن شاهینی روایت دارند. ابوالحسن دارقطنی گوید:محمدبن عمر قبلی جداً ضعیف است. ( الانساب سمعانی ).

معنی کلمه قبلی در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب است به قبله ۲ - طرف جنوب .
محمد بن عمر بن حفص بن حکم مکنی به ابوبکر از محدثان است .

معنی کلمه قبلی در دانشنامه عمومی

قبلی (تونس). قبلی ( به عربی: قبلی ) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان قبلی واقع شده است. قبلی ۲۸٬۰۸۱ نفر جمعیت دارد.

معنی کلمه قبلی در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَنظُرْ: تا نگاه کنم (چون جواب شرط جمله قبلی است جزم گرفته)
معنی نُدْخِلْکُم: شما را داخل می کنیم (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی نَزِدْ: می افزاییم(جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی نُعَذِّبْ: عذاب می کنیم (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی نَعْمَلْ: تا عمل کنیم(جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی نُغْرِقْهُمْ: غرقشان می کنیم(جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی نَّغْفِرْ: تا بیامرزیم(جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی نُّقَاتِلْ: تا بجنگیم (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی نَکُن: تا باشیم(جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی نُنَزِّلْ: نازل کنیم (جزمش به دلیل شرط واقع شدن برای جمله قبلی بوده)
معنی نُؤْتِهِ: به او می دهیم(جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی یُؤْتِ: می دهد (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است)
معنی یُؤْتِکُمْ: به شما می دهد (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است)
معنی یُؤَخِّرْکُمْ: تا شما را مهلت دهد (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است)
معنی یَأْتِ بِـ: می آورد(جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است)
ریشه کلمه:
قبل (۲۹۴ بار)ی (۱۰۴۴ بار)

معنی کلمه قبلی در ویکی واژه

anteriore
ex

جملاتی از کاربرد کلمه قبلی

خدمت در گاه او کردن نشان مقبلیست روی ازو بر تافتن باشد نشان مدبری
سر باختن به خاک رهش دولتی قویست خوش مقبلی که دولت آتش میسر است
سلطان خاطرت به سر تخت مقبلی با دولت و نشاط همیشه نشسته باد
مقبول حضرتست چنان مقبلی که او داغ غلامی تو نهد بر جبین دل
چون تو سرافیل‌ِ دلی‌، زنده‌کن‌ِ آب و گلی دردم ز راه مقبلی در گوش ما نفخه خدا
یحیی گل محمدی سرمربی قبلی پرسپولیس در لیگ برتر با ۲٫۰۷ امتیاز از هر بازی بهترین میانگین امتیازی را دارد.
در سروری مقبلی در کاملی رهبری در خسروی عادلی در حاکمی داوری
صاحبدلان که بندگی مقبلی کنند در یوزه کرم ز توانگر دلی کنند
در جهان رنگ مقبلی اینست پهلوانی و پر دلی اینست
دیشب در انتظار تو جانم به لب رسید امشب بیا که نیست به فردا تقبلی
ره نیست هر دلتنگ را در عشق جز یک رنگ را کو ترک نام و ننگ را همچون نزاری مقبلی