قبله گاه

معنی کلمه قبله گاه در لغت نامه دهخدا

قبله گاه. [ ق ِ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) مکان قبله. جای قبله. ( آنندراج ). || هرجائی که وقت پرستش یزدان بدان روی آورند. || از القاب پدر و کسی که قایم مقام وی باشد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه قبله گاه در فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) ۱ - مکان قبله ، جای قبله . ۲ - هر جا که وقت پرستش خدا بدان روی آورند. ۳ - عنوانی است احترام آمیز در خطاب به پدر و بزرگان .

معنی کلمه قبله گاه در فرهنگ عمید

۱. جایی که در نماز به آن رو می کنند، مکان قبله، جای قبله.
۲. [منسوخ، مجاز] پناهگاه.

معنی کلمه قبله گاه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مکان قبله جای قبله ۲ - هر جا که وقت پرستش خدا بدان روی آورند ۳ - عنوانی است احترام آمیز در خطاب به پدر و بزرگان . یا قبله گاه حاجت . کسی که حاجت مردم را بر آورد قبله حاجت . یا قبله گاه مجوس . آتش .

معنی کلمه قبله گاه در ویکی واژه

مکان قبله، جای قبله.
هر جا که وقت پرستش خدا بدان روی آورند.
عنوانی است احترام آمیز در خطاب به پدر و بزرگان.

جملاتی از کاربرد کلمه قبله گاه

ما عاشقیم و روی بتان قبله گاه ماست بر جرم عاشقی همه عالم گواه ماست
قبله گاه آفرینش آمدی پای تا سر عین بینش آمدی
برای خاطر او قبله گاه دل شده ام اگر دچار شود می کند سجود مرا
برآ از آرزو کان قبله گاه آرزومندان به دنبال دل بی آرزوی عشق می آید
کعبهٔ وصل تو پناه منست طاق ابروت قبله گاه منست
مخیّم امل و قبله گاه حاجت شد هر آن کجا که رکابت بدان عنان آورد
ای رخت قبله گاه مشتاقان کس مباد از درت جدا باشد
ز دیگر طرف سرخ رویان روس فروزنده چون قبله گاه مجوس
در نمازم دل به سوی توست و رو در قبله گاه وه چه خوش بودی اگر رو نیز بودی سوی تو
اگر جز کعبهٔ کوی تو باشد قبله گاه من الاهی ناامید از سجدهٔ آن خاک در گردم