قاچاقی
جملاتی از کاربرد کلمه قاچاقی
در ۱۹۴۱، به دنبال اشغال ویلنیوس توسط نازیها، ساتزکور و همسرش به گتو ویلنا فرستاده شدند. ساتزکور و دوستانش دفترچه خاطرات تئودور هرتسل، نقاشیهای مارک شاگال و الکساندر بوگن و سایر آثار ارزشمند را در پشت دیوارهای گچی و آجری گتو پنهان کردند. مادر ساتزکور و پسر تازه متولدش توسط نازیها به قتل رسیدند. در ۱۲ سپتامبر سال ۱۹۴۳، او و همسرش به جنگلهای اطراف فرار کردند و به همراه شاعر ییدیش، شمرکه کاچرگینسکی، به عنوان یک پارتیزان با نیروهای اشغالگر جنگید. ساتزکور به یک واحد یهودی پیوست و قاچاقی وارد اتحاد جماهیر شوروی شد.
الهی گزارشنویس برجستهای نیز بهشمار میرود و گزارشهایش از جنگ استقلال الجزایر نمونهای از آن هستند. او هنگامی که در فرانسه دانشجو بود برای تهیهٔ این گزارشها ۲۷ بار قاچاقی به الجزایر رفت و بارها جان خویش را به خطر انداخت. صدرالدّین الهی را در این زمینه با عبدالرحمن فرامرزی مقایسه میکنند.
علی، راوی رمان که دانشجو و مبارز سیاسی ضد نظام افغانستان است، برای نجات جانش مجبور به ترک وطن میشود و به صورت قاچاقی به پاکستان و از آنجا به ایران مهاجرت میکند. بخش اعظم کتاب شرح مهاجرت علی در ایران میباشد.