قانون گذار

معنی کلمه قانون گذار در لغت نامه دهخدا

قانون گذار. [ گ ُ ] ( نف مرکب ) آنکه قانون وضع کند. مقنن.

معنی کلمه قانون گذار در فرهنگ معین

(گُ ) [ معر - فا. ] (ص فا. ) آن که قانون وضع کند، مقنن .

معنی کلمه قانون گذار در فرهنگ عمید

قانون گذارنده، آن که قانون وضع کند، مُقَنِّن.

معنی کلمه قانون گذار در فرهنگ فارسی

آنکه قانون وضع کند مقنن : منظور قانون گذار از این ماده است است که ...
قانون گذارنده، آنکه قانون وضع کند، مقنن

معنی کلمه قانون گذار در ویکی واژه

معرب
آن که قانون وضع کند، مقنن.

جملاتی از کاربرد کلمه قانون گذار

مجلس معتقد است شورای عالی انقلاب فرهنگی به جای سیاست گذاری قانون گذاری کرده و این اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی در تقابل با قانون اساسی ست. همچنین، مخالفان بیان می‌کنند که این شیوه گزینش سبب افزایش نا عدالتی آموزشی می‌شود و مشکلاتی را در امر گزینش به وجود می‌آورد که می‌توان به این اشاره نمود که در کشور سالانه در پنج گروه آزمایشی تعداد بسیاری ازداوطلبان دارای معدل ۱۹ الی ۲۰ می‌باشند که که در حقیقت داوطلبان دارای معدل مطلوب و متوسط و پایین‌تر از چرخه گزینش حذف می‌شوند و نیز سوالات امتحانات نهایی توانایی تفکیک داوطلبان و دانش آموزان را ندارند. به اعتقاد بسیاری، این مصوبه از نظر ریاضی دارای اشکالات فراوانی است.
در استرالیا، مردم ابتدا نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کنند. رئیس حزبی که بیشترین نفرات انتخاب شده را در مجلس داشته باشد به‌عنوان نخست‌وزیر مسئول تشکیل کابینه دولت می‌شود. دولت استرالیا از سه زیرشاخه تشکیل می‌شود: قانون گذاری، اجرایی و قضایی.
سیستم‌های قانونی مختلفی در بین کشورهای جهان موجود است. در کشورهای اسلامی سیستم اصلی قانون گذاری، احکام اسلام می‌باشد.[۱۱][۱۲]