قاموس

معنی کلمه قاموس در لغت نامه دهخدا

قاموس. ( ع اِ ) میانه دریا. ( منتهی الارب ) ( غیاث ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ): سأل رسول اﷲ عن الجزر و المد، فقال ملک علی قاموس البحر اذا وضع رجله فیه فاض و اذا رفعها غاض. || معظم دریا. ( منتهی الارب ). گودترین جای دریا. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || دریای بسیار آب. || جای دورتک از دریا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( ص ) رازدار. صاحب سرّ کسی. ج ، قوامیس.
قاموس. ( اِخ ) نام کتاب لغت عربی فیروزآبادی و برای شناسائی آن رجوع به مقدمه لغتنامه از صص 334 - 338 شود.

معنی کلمه قاموس در فرهنگ معین

[ ع . ] ۱ - (اِ. ) میانه دریا. ۲ - کتاب لغت . ۳ - (ص . ) رازدار، صاحب سرُ. ۴ - ذات ، طبیعت . ۵ - ذهنیت ، نظر.

معنی کلمه قاموس در فرهنگ عمید

۱. کتاب لغت، فرهنگ. &delta، در اصل نام کتاب «قاموس المحیط» در لغت عربی تٲلیف فیروزآبادی است.
۲. مجموعۀ واژگان تعریف شده در ذهن، ذهنیت.

معنی کلمه قاموس در فرهنگ فارسی

نام اصلی آن القاموس المحیط و القابوس الوسیط است و آن کتاب لغت عربی است بزبان عربی تالیف مجدالدین فیروز آبادی مولف درین کتاب حرف آخر ریشه کلمات را باب و حرف اول را فصل قرار داده است . این کتاب از زمان تالیف مورد توجه بسیار واقع شده و مکرر شرح و تحشیه و ترجمه شده .
دریا، میانه دریا، دریای عظیم ، کتاب لغت، قاموس: نام کتاب لغت عربی تالیف فیروز آبادی
۱ - ( اسم ) میانه دریا گودترین جای دریا ۲ - دریا ۳ - دریای بسیار آب ۴ - کتاب لغت ( عربی ) ( بمناسبت قاموس فیروز آبادی ) ۵ - ( صفت ) رازدار صاحب سر جمع : قوامیس .

معنی کلمه قاموس در فرهنگستان زبان و ادب

{lexicon} [علوم کتابداری و اطلاع رسانی] واژه نامۀ خاص یک زبان، به ویژه زبان های باستانی

معنی کلمه قاموس در ویکی واژه

میانه دریا.
کتاب لغت.
رازدار، صاحب سرُ.
ذات، طبیعت.
ذهنیت، نظر.

جملاتی از کاربرد کلمه قاموس

کنز احسان مجمع اوصاف قاموس کرم کان بخشش منبع انصاف برهان وقار
قصهٔ شهر سبا باز شنو از هدهد منطق الطیر کجا کشف شود از قاموس
هر چند پیش از آن یعنی در اواخر ۱۳۳۵ش / ۱۹۵۶م اندیشهٔ تشکیل حزب شیعی شکل گرفته بود و سید مهدی حکیم، فرزند سید محسن حکیم، با جمعی از همفکران خود مانند سید محمد حسین فضل‌الله، عبدالصاحب دُخَیل، سلیمان یحفوفی، طالب رفاعی و محمد صادق قاموسی چگونگی تشکیل حزب شیعی را بررسی کردند. سید مهدی حکیم با جلب نظر سید محمد باقر صدر، نشست‌های متعددی برای فراهم کردن مقدمات تأسیس حزب برگزار کرد.
به پندار (عشقی) ز «نوع بشر» نباشد به قاموس، فحشی بتر!
فهرست بقا معنی جان صورت اقبال قاموس خرد کنز ادب‌ گنج تفضل
واژهٔ ورزش که از دیرباز معنای تمرین و ممارست داشت. هنگام تصویب «قانون ورزش اجباری در مدارس» در ۱۶ شهریور ماه ۱۳۰۶ خورشیدی به‌طور رسمی به معنای امروزی وارد قاموس واژگان دولتی ایران شده‌است. توسعهٔ ورزش‌ها، با توجه به گذشتهٔ کامل آن‌ها، مطالب مهمی را دربارهٔ دگرگونی‌های اجتماعی و دگرگونی‌های خود ورزش‌ها آشکار می‌نمایند.
گاه بخشش کف او قاموس است وقت جنبش دل او طمطام است
قاموس بحر گفت: خبر بر بتشنگان از ما که همچو موج بدین ساحل آمدیم
حدود نادقیق سرحدات کردستان از تخمین دقیق مساحت آن جلوگیری می‌کند. دانشنامه بریتانیکا، طول کردستان را ۶۰۰ مایل (۹۶۰ کیلومتر) و پهنایش را ۱۵۰ مایل (۲۴۰ کیلومتر) تخمین می‌زند. قاموس العالم، استانبول ۱۸۹۶ که دربارهٔ ولایات کرد عثمانیست طول آن را ۹۰۰ کیلومتر و پهنایش را بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتر می‌نویسد. در حال حاضر، استان‌های مختلف کردستان ۱۹۰۰۰۰ کیلومتر مربع را در ترکیه، ۱۲۵۰۰۰ کیلومتر مربع را در ایران، ۶۵۰۰۰ کیلومتر مربع را در عراق، و ۱۲۰۰۰ کیلومتر مربع را در سوریه در بر می‌گیرند. کل مساحت کردستان حدوداً ۳۹۲۰۰۰ کیلومتر تخمین زده می‌شود.
خموشی ختم‌گفت‌وگوست لب بربند و فارغ شو همین یک نقطه کار درس صد قاموس می‌سازد
فیروزآبادی مؤلف قاموس دربارهٔ معنای نام او می‌گوید: سیبویه یعنی بوی سیب.
فنا تعلیم هستی باش اگر راحت هوس داری به فهم این لغت جز خاک‌ گشتن نیست قاموسی
شطب: به ضمِّ اوّل و ثانی از کتاب قانون الادب، جوهر شمشیر و به فتح اوّل و سکون ثانی از قاموس‌اللغه جدا گردیدن و دور شدن و پوست باز کردن و در ادویه آنچه به این صفات باشد مشطب گویند.
هردم از دریای دل موج اناالحق می زند تشنه وصلت که در قاموس شوقت مغرقست
در این روش اشتقاق معکوس صورت می‌گیرد، به این معنی که از طریق حذف وندهای واقعی یا فرضی از یک واژهٔ رایج، واژهٔ قاموسیِ جدیدی ساخته می‌شود.
کمالات خود از خود جو، که بحر وحدتی، نه جو تویی ناموس این صهبا، تویی قاموس این دریا