قاطر
معنی کلمه قاطر در لغت نامه دهخدا

قاطر

معنی کلمه قاطر در لغت نامه دهخدا

قاطر. [ طِ ] ( ع اِ ) خون سیاوشان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دم الاخوین. ( فهرست مخزن الادویه ).
قاطر. [ طِ ] ( اِ ) قاتر. استر. بغل. ظاهراً این لفظ به تای فوقانی بوده و متأخرین به طاء بدل کرده اند. ( آنندراج ). حیوانی است قوی که تا پنجاه من بار حمل میکند، عموماً برای بارکشی ولی برای سواری هم تربیت مینمایند. بهترین جنس قاطرهای ایران در نواحی جنوبی و مخصوصاً در بروجرد زیاد میباشد. ( جغرافیای اقتصادی کیهان ص 209 ). حیوانی است که از اجتماع مادیان وخر نر تولید میشود، از خر بزرگتر و از اسب کوچکتر است. از جمله خصائل او یکی لجاجت و صبر کردن بر مشقات است و در جاهائی که گذشتن اسب از آنها دشوار است او به آسانی میگذرد. کوه نشینان به داشتن آن مایلند.
- امثال :
به قاطر گفتند پدرت کیست گفت اسب آقا دائیم است .
مثل قاطر پیشاهنگ . مثل قاطرچیها.
مثل قاطر. صبرقاطر. رجوع به قاتر شود.
قاطر. [ طِ ] ( ع ص ) شتری که بول او چکان باشد. || شلم چکان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه قاطر در فرهنگ معین

(طِ ) [ تر. ] (اِ. ) استر، حیوانی که از جفت گیری خر نر و اسب ماده بوجود آید.
( ~ . ) (اِ. ) گیاهِ خون سیاوشان .

معنی کلمه قاطر در فرهنگ عمید

حیوانی بزرگ تر از خر و کوچک تر از اسب که از جفت شدن خر نر با مادیان به وجود می آید و برای سواری و بارکشی مخصوصاً در راه های سخت و کوهستانی به کار می رود، چمنا، استر.
چیزی که قطره قطره می چکد.

معنی کلمه قاطر در فرهنگ فارسی

ماخوذازترکی، استر، چمنا و ستر هم گویند، حیوانی که ازجفت شدن خرنربامادیان بوجودمی آید
( اسم ) نوعی درخت خون سیاوشان که آن را دراسنا و شیان نیز نامند .

معنی کلمه قاطر در دانشنامه عمومی

قاطر یا اَستَر یا خراسب حیوانی است، که از جفت گیری خر نر و اسب ماده ایجاد می شود. قاطر یک گونه به حساب نمی آید زیرا توانایی تولید مثل را ندارد و برای به وجود آوردن قاطر دیگری باید حتماً یک خر نر را با یک اسب ماده آمیزش داد. این حیوان معمولاً به عنوان بارکش استفاده می شود. در زیست شناسی قاطر را زیستا اما نازا خطاب می کنند. جثهٔ قاطرها معمولاً از خرها بزرگ تر بوده و سری بزرگ و کشیده با گوش های نسبتاً بلند دارد. توانایی جسمی و مقاومت آن در برابر بیماری ها به مراتب از خرها بیشتر است. به همین دلیل روستاییان ترجیح می دهند تا از قاطر برای باربری استفاده کنند.
واژه اَستَر ریشه در فارسی باستان دارد که در زبان سانسکریت به صورت اَشوَتره ادا می شده که جزء اول آن ( اَشوَ ) بمعنی اسب است. در برخی گویش های ایرانی از آن جمله گویش تاتی عمارلو به این جانور مول می گویند. در زبان کردی نیز به آن اِستر گفته می شود. شبه اسب یا یابو گونه ای دیگر از چهارپایان است که از جفت گیری اسب نر و الاغ ماده به وجود می آید. پرورش قاطر تنها زمانی امکان پذیر شد که دامنه پراکنش اسب اهلی که در حدود ۳۵۰۰ سال، قبل از میلاد و از آسیای مرکزی شکل گرفته بود، به الاغ اهلی که از منطقهٔ شمال شرقی آفریقا سرچشمه می گرفت رسید. این همپوشانی احتمالاً در ایران، آناتولی و بین النهرین و در منطقهٔ آسیای غربی رخ داده است و قاطرها اندکی پیش تر از ۱۰۰۰ قبل از میلاد در آنجا پرورش داده شده اند.
هرودوت دومین حمله خشایارشاه به یونان را به فال بد گرفت و نتیجه حامله شدن یک قاطر توصیف کرد.
قاطر (فیلم ۲۰۱۳). قاطر ( اسپانیایی: La mula ) یک فیلم درام عاشقانه اسپانیایی است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
ماجرای فیلم از آخرین مراحل جنگ داخلی اسپانیا شروع می شود و حوادث ناگواری را دنبال می کند که برای سرجوخه یک گروه شورشی به نام «خوان کاسترو» روی می دهد که قاطری را در میدان جنگ پیدا می کند. کاسترو با داشتن قاطر و ۴۰۰ پزوتا، سعی می کند علاقه مندی دختری به «کونچی» را به خود جلب کند.
• ماریو کاساس در نقش خوان کاسترو
• ماریا والورده در نقش کونچی
• سکون د لا روسا در نقش چاتو
• خسوس کاروسا در نقش چوری
• لوئیس کایخو در نقش سرهنگ دوم تروئیتینیو
↑ در تیتراژ پایانی نوشته شده است: 'Director anónimo' ( ترجمه واژه به واژه:  کارگردان نامعلوم ) . این فیلم عمدتاً توسط مایکل ردفورد کارگردانی شده است، و «سباستین گروسه» پس از اختلاف و ترک رادفورد، وظیفهٔ کارگردانی صحنه های باقیمانده را بر عهده می گیرد.
قاطر (فیلم ۲۰۱۴). «قاطر» ( انگلیسی: The Mule film ) یک فیلم سینمایی استرالیایی به کارگردانی تونی ماهونی و آنگوس سمپسون در ژانر کمدی جنایی محصول سال ۲۰۱۴ میلادی است.
معنی کلمه قاطر در فرهنگ معین

معنی کلمه قاطر در دانشنامه آزاد فارسی

قاطِر (mule)
قاطِر
قاطِر
قاطِر
قاطِر
(یا: اَستَر) جانوری دورگه، حاصل آمیزش الاغ نر و اسب ماده (مادیان). دورگۀ حاصل از الاغ ماده و اسب نر را نیز قاطر گویند که البته پست تر از قاطر نوع اول است. قاطرها از حیث ظاهر مانند الاغ و از حیث جثه و قدرت مانند اسب هستند. قاطر حیوانی قوی امّا فاقد سرعت اسب است که از قدرت و مقاومت بالایی برخوردار است و لذا در مسیرهای کوهستانی به دلیل سخت گام بودن و مصون بودن از لغزیدن و افتادن، کاربرد بیشتری دارد. هر دو نوع قاطر معمولاً نازا است. برای هوای بسیار گرم، مناسب تر از اسب و نگاهداری آن نیز کم خرج تر است. قاطرها از ماقبل تاریخ به صورت دسته و گله مورد استفاده قرار می گرفتند و امروزه نیز در همه جای دنیا به ویژه در مناطقی که هنوز وسایط مکانیزه در آن جا رواج ندارد، از آن ها استفاده می کنند. قبل از مکانیزه شدن امور حمل ونقل، از قاطرها در ارتش به صورت گسترده استفاده می شد.

معنی کلمه قاطر در ویکی واژه

mulo
استر، حیوانی که از جفت گیری خر نر و اسب ماده بوجود آید.
گیاهِ خون سیاوشان.

جملاتی از کاربرد کلمه قاطر

همه بار بستند بر قاطران با را به چیزی که بد بس گران
بهرام چوبین سردار ایرانی دورهٔ ساسانی، هنگام بازدید از محل فوران نفت خام در ناحیه بادکوب (باکو) با توجه به قدرت اشتعال‌زایی این ماده، بر آن شد تا نوعی جنگ‌افزار ساخته شود و این کار را به مهندسان ارتش ایران واگذار نمود. در مدتی کم‌تر از یک سال، پیکانی ساخته شد شبیه به موشک‌های امروزی که حامل گوی دوکی شکلی بود که به نفت خام آغشته شده بود و از روی تخته‌ای که بر پشت قاطر قرار داشت با کشیدن زه پرتاب می‌شد. این دستگاه از یک زه (رودهٔ خشک شده) و چوب گز ساخته شده بود که بر تخته سوار می‌شد و دارای ضامن بود که دارای پنج خدمتکار بوده‌است که دو نفر از آن‌ها کمانکش بودند و نفر سوم نشانه‌گیری می‌کرده‌است. نفر چهارم مسئول افروختن بخش آغشته به نفت خام بوده و نفر پنجم قاطر را نگه می‌داشته‌است.
این فیلم داستان دو برادر ناتنی متخاصم را روایت می‌کند که در مزرعه ای در غرب میانه با مادرشان زندگی می‌کنند. یکی از آنها به عنوان یک مزدور نزد کشاورز همسایه ای مشغول به کار می‌شود که از او یک جفت قاطر می‌خرد و باید آموزش آنها را بیاموزد، و دخترش عاشق او است، اگرچه او هر دو برادر را وسوسه می‌کند تا برای عشق او به رقابت بپردازند.
این سه ویژگی را تمامی جانداران ندارند. برای مثال قاطر که از جفت‌گیری خر نر و اسب ماده به وجود می‌آید قابلیت تولید مثل ندارد. این موجود با آنکه جاندار به حساب می‌آید یکی از ویژگی‌های جانداران را ندارد؛ زیرا در حالت طبیعی نیست.
گو فرود آی سپس از خر شیطان امروز دور طیاره، بهل قاطر بد چشم و چموش
اَرّابه یا: (گردونه) وسیلهٔ نقلیه‌ای است که دو چرخ دارد و معمولاً به وسیلهٔ یک یا چند حیوان (معمولاً اسب یا قاطر) کشیده می‌شود. تفاوت ارابه با گاری آن است که گاری چهار چرخ دارد و با یک یا دو اسب کشیده می‌شود.
ببازو کمانت، سحابی است قاطر بپهلو سنانت شهابی است ثاقب
قاطر - ابوالاثقال
امیر مؤمنان علی(ع) را روزی که بر قاطری به جنگ بود، گفتند: کاش اسبی را بر همی نشستی. فرمود: من از کسی که حمله آرد، نگریزم و بر آن کس که گریزد حمله نبرم. از این رو، همین قاطر کفایتم می کند.
روزی آنجا که بود یلخی شاه شتر و مادیان و قاطر و خر
«مردمانی هستند که ارمنی نامیده می‌شوند و سرزمین آنها در بالای سرزمین آشور واقع شده‌است. آنان با قایق‌های کروی شکل خود از رودخانه فرات عبور کرده به بابل می‌آیند و قصد آنها از این سفر تجارت است. قایق‌ها از چوب درخت بید ساخته شده و روی آن را با پوست حیوانات می‌پوشانند تا کاملاً غیرقابل نفوذ شود. کالاها را که اکثراً تولیدات تهیه شده از محصولات کشاورزی است در ظروف سفالی خاصی قرار می‌دهند. در هر قایق یک یا چند قاطر وجود دارد که از آنها برای حمل کالاهای خود در سرتاسر سرزمین بابل استفاده می‌کنند. آنها پس از فروش اجناس خود و خرید کالاهای دیگر سوار بر قایق‌هایشان شده، بازمی‌گردند.»
قاطر مهدی روان است ای خدا پشت سمنان دامغان است ای خدا
سبحانک لااحصی ثناء علیک انت کما اثنیت نفسک، ذات واجب عین کمال است و وصف امکان نقص وبال، مایة نقص خود چه داند که از عالم کمال سخن راند، بنده نفس را نزیبده بر حضرت قدس ثنا خواند. معانی چند که در طی لفظ آیند و از طبع به لحظ گرایند، غایت خیال انسانی است نه بالغ ثنای ربانی. طبع ناقص چه زاید که نعت کمالش توان خواند نه وهم و خیال نطق قاطر چه گوید که حمد و ثنایش توان گفت نه وهم و قیاس. پای دانش کجا و پایه ستایش نتایج خیال کجا؟ و معارج کمال عقل بشر محجوب و محبوس است و ذات خدا معقول و محسوس نیست. اگر از مجلس طبع به خلوت غیب راه بودی یا دیده حس بر منظر قدس نظر گشودی، شایستی راه عرفان رفتن و نعت یزدان گفتن. ولی اکنون جای شرم و انصاف است که با این قوة عقل و فکر دفتر حمد و شکر گشوده، نطق ابکم در میان آریم و کلک ابتر در بنان. حمد احد به فکر و خرد گوییم و شکر نعم بنوک قلم.
اندک اندک شیر در پستان آن مرد پدید آمد و زمانی که می دوشیدش، شیر بسیار خارج می شد. در همان کتاب آمده است که یکی از بزرگان دمشق را ماده قاطری بود که کره خری را که مادرش مرده بود، شیر می داد.
از بس که شد آبستن و زائید فراوان قاطر شده ارزان
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به دو قاطر برای خواهر سارا، جرونیمو اشاره کرد.
اشاهبه به عربی ( الأشاهبة )، روستایی است در دهستان المقاطر از توابع استان شبوه در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
اکاحله به عربی ( الأکاحِلَة )، روستایی است در دهستان المقاطر از توابع استان شبوه در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
تاریخ‌نگاران یونانی از آن با نام هیرکانی یاد کرده‌اند. ویشتاسپ پدر داریوش هخامنشی، زمانی ساتراپ این منطقه بوده است. اسب‌سواران گرگانی همواره مورد توجه هخامنشی‌ها بودند. گرگان کنونی تا سال ۱۳۱۶ «اَستَرآباد» یا «استرآباد» نام داشت. واژهٔ استرآباد از دو لفظ «استر» و «آباد» تشکیل شده است. استر یا استار در زبان طبری به معنای ستاره است؛ در حالی که همین واژه در زبان فارسی معنای قاطر می‌دهد.
ریشه واژه این شهر همانند آستارا در ایران از ریشه واژه تالشی[نیازمند منبع] هاسته راه به معنی آهسته‌راه گرفته شده و دلیل این نامگذاری وجود باتلاق‌ها و مرداب‌ها و آبگیر‌های بسیار در این منطقه بوده‌است. برخی نیز آن راه از واژه اُستور و می‌دانند که هم‌اکنون در میان مردم تالش این ناحیه به کار می‌رود و به‌معنی راهی است که با استر پیموده می‌شود. پیش‌تر به دلیل مردابی بودن این ناحیه کاروان‌های عازم به شروان یا گیلان مجبور به گذر از کناره ساحل با قاطر و استر به‌صورت پشت سر هم بودند.