قاطبه

معنی کلمه قاطبه در لغت نامه دهخدا

( قاطبة ) قاطبة. [ طِ ب َ] ( ع اِ ) همه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
دل بسته ام به قاطبه سروقامتان
نیشکر است جای قرار غضنفرم.محسن تأثیر ( از آنندراج ).
( قاطبةً ) قاطبةً. [ طِ ب َ تَن ْ ] ( ع ق ) قاطبة. تمام.همه. ( آنندراج ). عموماً. جمیعاً. طراً. کلا. کافة.

معنی کلمه قاطبه در فرهنگ معین

(طِ بَ یا بِ ) [ ع . قاطبة ] (ق . ) عموماً، همگی .

معنی کلمه قاطبه در فرهنگ عمید

همه، همگی، تمام، جمیع.

معنی کلمه قاطبه در فرهنگ فارسی

همه، همگی، تمام، جمیع
همه تماما عموما .

معنی کلمه قاطبه در ویکی واژه

قاطبة
عموماً، همگی.

جملاتی از کاربرد کلمه قاطبه

... ضمناً در تشکیل مجلس، اصل دوم، مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران است که در امور معاش و سیاسی وطن خود مشارکت دارند. این است که این آخرین در واقع ننگ اجتماعی ایران را در انتخابات آتیه برطرف خواهیم کرد و قاطبه اهالی این مملکت و هر یک از افراد این مملکت در سرنوشت خودشان و در انتخابات ایران شرکت خواهند کرد و این هم مطابق قانون اساسی مملکت است.
باد آن داور دین با همه اولاد کرام ایمن از قاطبه صدمت چرخ دوار
فاق حسن المدح قاطبهٔ حسنه فی لطایف الجلوات
دشمن خویش کنی قاطبه ایران را
اسپینوزا می‌گوید :" جهان ناآفریده است". یعنی از روز ازل همین بوده که هست. حال که نظریهٔ مهبانگ مورد توافق قاطبهٔ دانشمندان عالم قرار گرفته، قوام نظام فلسفی او کاهش یافته است.
لولا سراج دینک فی عیهب الظلم ظلت عقول قاطبه الخلق فی الضلل
در ژانویه۱۹۱۰، رحیم خان شکست خورد اما توانست از مرز بگذرد و به روسیه فرار کند؛ لذا، نیروهای تحت امر یپرم خان پیروزمندانه به تهران بازگشتند و به نحوی شایسته مورد استقبال قاطبهٔ اهالی و جامعهٔ ارمنی قرار گرفتند.
ز شهربند بقا مژدهٔ حیات رساند صبا به قاطبهٔ اهل روزگار امروز
«ترکی» ز بعد گریهٔ بر سبط مصطفی آن به دعا به قاطبهٔ شیعیان کنیم
قاطبه اهالی شهر پیرانشهر را کردها که از اقوام اصیل آریایی هستند، تشکیل می‌دهند.