قادم. [ دِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از قدوم. از سفر بازآینده. ج ، قُدُم ، قُدّام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قادم.[ دِ ] ( اِخ ) کوهکی است نزدیک برقانیه و حفیر خالد نزدیک آن است و گفته اند وادی است. ( معجم البلدان ).
معنی کلمه قادم در فرهنگ معین
(دِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - آینده . ۲ - مسافری که از سفر بازآید. ۳ - پیشرو. (?(قاذورات [ ع . ] (اِ. ) جِ قاذوره . پلیدی ها، نجاست ها.
معنی کلمه قادم در فرهنگ عمید
۱. آینده. ۲. مسافری که از سفر برگردد. ۳. پیشرو.
معنی کلمه قادم در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آینده ۲ - مسافری که از سفر باز آید ۳ - پیشرو جمع : قدم و قدام کوهکی است نزدیک برقانیه و حفیر خالد نزدیک آن است و گفته اند وادی است .
معنی کلمه قادم در ویکی واژه
آینده. مسافری که از سفر بازآید. پیشرو. (? (قاذورات جِ قاذوره. پلیدیها، نجاستها.