قادح

معنی کلمه قادح در لغت نامه دهخدا

قادح. [ دِ ] ( ع اِ ) کبودی. ( منتهی الارب ). || سیاهی دندان. ( مهذب الاسماء ). خوردگی دندان و درخت. شکاف در چوب. ( منتهی الارب ). || کرم چوبخواره. ( ناظم الاطباء ). || عیب. تباهی. فساد. || ( ص ) طعن زننده. عیب کننده. مضر. قدح کننده : اصرار بر صغیره قادح عدالت است.

معنی کلمه قادح در فرهنگ معین

(دِ ) [ ع . ] (اِفا. ) سرزنش کننده ، طعنه زننده .

معنی کلمه قادح در فرهنگ عمید

کسی که دیگری را سرزنش کند، سرزنش کننده، بدگویی کننده.

معنی کلمه قادح در فرهنگ فارسی

قدح کننده، سرزنش کننده، بدگویی کننده، کسی که بدیگری بدگویی وسرزنش کند
( اسم ) طعن زننده عیب کننده سرزنش کننده .

جملاتی از کاربرد کلمه قادح

ایا قادح الزند الذی حد ناره اعز من ان یلقی به المزح و العشر
زور و بهتان ز جانب مادح که بود در کمال دین قادح
حکم آن در شرع و دین از آفت طغیان مصون رای این در حل و عقد از قدح هر قادح‌بری