قات

معنی کلمه قات در لغت نامه دهخدا

قات. ( اِ ) گیاهی است که در مشرق آفریقا میروید. برگهای باطراوت آن دارای بوی خوشی است.و محتوی ماده مخدّر میباشد. ( الموسوعة العربیه ).

معنی کلمه قات در فرهنگ فارسی

گیاهی است که در مشرق آفریقا میروید .

معنی کلمه قات در دانشنامه عمومی

قات ( خات ) ( نام علمی: Catha edulis ) گیاه گلداری است که بومی بخش گرمسیری شرق آفریقا و شبه جزیره عربستان می باشد. قات زدن به عمل مکیدن تدریجی شیره برگ گیاه قات که نوعی مخدر است گفته می شود.
قات از سال ۱۹۷۳ توسط سازمان جهانی بهداشت نوعی ماده مخدر محسوب شده و در بیشتر مناطق کشور اتیوپی به طور وسیع کشت می شود. برگ گیاه قات تا یک هفته در یخچال قابل نگهداری است و معمولاً به صورت تازه مصرف می شود، معتادان به قات برگ های این گیاه را درون دهان گذاشته و عصاره آن را به طور تدریجی می مکند.
تأثیرات آنی
• هوشیاری
• برانگیختگی : 5
• تمرکز : 7
• اعتماد به نفس : 6
• یبوست : 9
• گشاد شدن مردمک
• حس سرخوشی
• احساس صمیمیت با بقیه : 7
• بالا رفتن فشار خون : 6
• تپش قلب : 5
• بی خوابی : 7
تأثیرات در مصرف طولانی مدت
• افسردگی
• افزایش خطر حمله قلبی
• سرطان دهان
• کاهش وزن

معنی کلمه قات در دانشنامه آزاد فارسی

(یا: شای العرب) درختچه ای که در حبشه، عربستان، و برخی نقاط افریقا به طور خودرو می روید یا پرورش می یابد. از نظر درمانی برگ آن مورد توجه است و سه نوع آلکالوئید در آن مشخص شده است. ابن ابیطار اسمی از این گیاه نبرده است و به رغم استفادۀ خوراکی و درمانی آن در نواحی مختلف، مسلم نیست که در گذشته های دور مردم آن را می شناخته اند یا خیر. عبدالقادر، نویسندۀ عرب، (قرن ۱۶) در نوشته های خود ذکر کرده است که مردم یمن، مدتی طولانی قبل از استفاده از قهوه، نوشابه ای به نام کاف تا مصرف می کردند که از قات تهیه می شد. قات به مصارفی شبیه چای می رسیده است و در عدن اعتقاد داشتند که مصرف آن بی خوابی ایجاد می کند. برگ این درختچه اثر نیرودهنده، محرک قوای روحی، و اشتهاآور است.

جملاتی از کاربرد کلمه قات

آن سیه دل زهر قاتل ساخت در انگور پنهان شعله زد از پدت آن زهر اندر خلق امکان

وحی آمد کز برای امتحان وقتی از اوقات با وی بگذران

مرا با تو زهر مذاب آب حیوان مرا بی تو ماء معین سمّ قاتل

از ملاقات گرانجانان درین وحشت سرا سود ما این بس که ترک زندگی آسان شده است

در حلقه میقاتم ایمن شده ز آفاتم مومم ز پی ختمت زان نقش نگین خواهم