قابلگی

معنی کلمه قابلگی در لغت نامه دهخدا

قابلگی. [ ب ِ ل َ / ل ِ ] ( حامص ) مامائی. ماماگی. مامنافی. ( ناظم الاطباء ). عمل ماما. فن قابله. شغل قابله.

معنی کلمه قابلگی در فرهنگ فارسی

عمل و شغل قابله مامایی .

جملاتی از کاربرد کلمه قابلگی

اسماء دختر ام عمرو، زنی بود که در صدر اسلام به شغل قابلگی مشغول بود. وی از جمله کسانی است که در تحقیق ثابت بن ارطات درباره عایشه به وی اطلاعاتی (درباره کودکی عایشه) می‌دهد.