قائم مقام
معنی کلمه قائم مقام در فرهنگ عمید
معنی کلمه قائم مقام در فرهنگ فارسی
۱ - جانشین نایب مناب : چون طاهر وفات یافت ابو علی در مدینه قائم مقام او شد . ۲ - وزیراعظم نخست وزیر .
خلیفه نائب مناب
جملاتی از کاربرد کلمه قائم مقام
بهدنبال فرار ولدی-میکائیل مشیشا قائم مقام گروه ده نفره تحقیق دربارهٔ گشودن آتش بروی مردم در اکتبر ۲۰۰۶، این شخص تأیید نمود که ۱۹۳ نفر در جریان اعتراضات انتخاباتی کشته شدند.
عزم تو بس در وفای عهد تو شد نیت قائم مقام عهد تو
هنوز عهد مقامات مهدی ار نرسید امیر عادل قائم مقام او زیبد
هی در سال ۱۹۴۵ برای خدمات کنسولی در وزارت امور خارجه فدرال سوئیس به پاریس رفت. یک سال بعد در سمت کنسول منصوب شد. سپس در سال ۱۹۴۸ به لندن رفت و به قائم مقام دوم سفارت ارتقا یافت و به عنوان مسئول منافع اقتصادی و مالی سوئیس در فرانسه شد.
حمید انصاری قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در نامهای به عزتالله ضرغامی پخش تصاویر پاره نمودن عکس خمینی را مورد انتقاد قرار داد و خواستار دقت بیشتر این سازمان شد. او پخش این تصاویر را حرمت شکنی نسبت به خمینی (رهبر سابق ایران) دانست.
صبرم از حد گذشت پنداری بنده قائم مقام ایوبم
گر الله را هست قائم مقام یقین دان که کس نیست جز آن امام
شخص رئیس دولت ما، مظهر خر است نبود به جز خر، آری قائم مقام خر
عشق است در طریقت ما جانشین عقل در ملک دل شده قائم مقام دوست
وی در دوره دوم کابینه احمدینژاد به عنوان معاون اقتصادی و قائم مقام وزیر خارجه انتخاب گردید.
بعدِ پدر از کرم مرا پدری کرد حضرتِ قائم مقام سَیّدِ باذل
بعد از وفات یا مکش از خاک من که شمع قائم مقام تربت پروانه خوشتر است
در غیبت وزیر، معاون شود کفیل گوساله ایست نایب و قائم مقام خر
پس از به رهبری رسیدن سیدعلی خامنهای، سیدعلی اصغر حجازی به عنوان قائم مقام دفتر رهبری انتحاب میشود. بسیاری او را، چهره پشت پرده اطلاعاتی بیت رهبری توصیف کردهاند. رسانیدن پیامهای رهبر جمهوری اسلامی ایران به سران قوا از وظایف وی بودهاست. در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، سیدعلی اصغر حجازی، با انتقال نظرات رهبر به دولت و مجلس، تلاش داشت تا دولت و مجلس را با سیاستهای رهبر سازگار کند.
بزرگوارا قائم مقام گقت به من مگر ز بختِ بدِ من علی قلی خان رفت