فیک. [ ف َ ] ( معرب ، اِ ) پیک. ( آنندراج ). فَیْج. فیک. ( اِ ) به لهجه طبری درخت بید است. ( یادداشت مؤلف ). در تداول اهالی شهسوار به درخت فک گفته میشود که یکی از گونه های بید است. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فک شود.
معنی کلمه فیک در فرهنگ فارسی
(اسم ) در تداول اهالی شهسوار به درخت فک گفته می شود که یکی از گونه های بید است . پیک
معنی کلمه فیک در ویکی واژه
فیک واژهای است که امروزه زیاد بکار برده میشود و به معنای ساختگی، جعلی، تقلیدی، فریبدهنده، تقلبکردن، کسی را به جای کس دیگر جا زدن، جعلکردن میباشد. فیک در لفظ عامیانه به بجای بدل بکار میرود.
جملاتی از کاربرد کلمه فیک
اما علمتم بان فیکم ینتظر الموت والمنون
روی فی بعض الاخبار ان الحق جلّ جلاله یقول انّی جواد ماجد عطائی کلام و عذابی کلام و اذا اردت امرا فانما اقول له کن فیکون
تام جونز بازی را برای دنیای بازیهای رایانه ای بررسی کرد و اظهار داشت که «وقتی ایرادهای اندک آزتک در برابر برخی از بهترین گرافیکهای اکشن و طرحهای کلی موجود در حال حاضر متعادل میشوند، دومی قطعاً برنده میشود.»
ابر بهار برق مهار شتر مثال بر کاروان کن فیکون بر قطار اوست
خدای ساخت دو عالم به امر کن فیکون نه چرخ کرد و نه طبع و نه اتفاق افتاد
—آلان سپینوال از هیتفیکس در سپتامبر ۲۰۱۱، در دوران پخش فصل هشتم.
وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ ایدر، دو قول گفتهاند: یکی آنست که و الذین اتبعوهم باحسان، من المهاجرین و الانصار ایضا فیکون سائر الصحابة. قول دوم آنست که و من اتبعوهم بالایمان و الطاعة و سلکوا سبیلهم فی الهجرة و النصرة الی یوم القیمة.