فیلبان

معنی کلمه فیلبان در لغت نامه دهخدا

فیلبان.( ص مرکب ، اِ مرکب ) پیلبان. ( فرهنگ فارسی معین ). آنکه از پیل مراقبت و نگهداری می کند، یا آنکه بر فیل سوار شود و با کجک بر سرش کوبد و او را براند. نگهبان فیل. پیلوان. فیلوان. فیال : فیل خوابی بیند و فیلبان خوابی ؛ هر کسی به فکر خودش است. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه فیلبان در فرهنگ فارسی

پیلبان

جملاتی از کاربرد کلمه فیلبان

بایستاد شنگاوه پیش سپاه پس پشت او فیلبانان شاه
تهی گشت از فیلبان پشت فیل فرو برد فرعون را رود نیل
بفرمود هیتال تا فیلبان یکی فیل زی او برد در میان
فیل با این جثه دارد فیلبان من بدین خردی، زبون آسمان
آسمانی‌ست، ور از بندهٔ نداری باور فیلبان را بنگر بر سر او چون کیوان