فیر
معنی کلمه فیر در لغت نامه دهخدا

فیر

معنی کلمه فیر در لغت نامه دهخدا

فیر. ( اِمص ) تأسف و افسوس. || سخره و لاغ. ( برهان ). رجوع به فیریدن شود.

معنی کلمه فیر در فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - افسوس ، تأسف . ۲ - ریشخند، لاغ .

معنی کلمه فیر در فرهنگ عمید

= فیریدن

معنی کلمه فیر در فرهنگ فارسی

۱ - افسوس تاسف ۲ - سخره لاغ .

معنی کلمه فیر در دانشنامه عمومی

فیر (آلبانی). فیر شهری در جنوب غربی کشور آلبانی و مرکز استانی به همین نام
فیر (مجارستان). فِیِر ( به مجاری: Fejér megye ) یکی از استان های مجارستان است که ۴٬۳۵۸٫۴۵ کیلومترمربع مساحت و ۴۲۵٬۸۴۷ نفر جمعیت دارد. .
معنی کلمه فیر در فرهنگ معین
معنی کلمه فیر در فرهنگ عمید
معنی کلمه فیر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه فیر در دانشنامه عمومی
معنی کلمه فیر در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه فیر

معنی کلمه فیر در ویکی واژه

افسوس، تأسف.
ریشخند، لاغ.
بینی، دماغ

جملاتی از کاربرد کلمه فیر

هر چه زان خورشید رو آید همه دادست و عدل جور ما زین گنبد فیروزهٔ بی روزن است
نفیر نهنگان درآمد به اوج ز هر گوشه می‌رفت خون موج موج
جامه در نیل مصیبت زن که آن چشم کبود چون بلای آسمان، فیروز جنگ افتاده است
که در لار دارند هر دو نشست که هستند آن هر دو فیروزبخت
رسد ز حلقه بدو هر زمان هزار نفر وز آن نفر چو دل من هزار تن به‌نفیر
خورشید رخ تو تا دل افروز نشد ما را شب بخت تیره فیروز نشد
کامگارا روز تو چون بخت تو فیروز باد هر شب از دوران تو بر آسمان نوروز باد
رهانم شما را ز دیوان سپاه به فیروزبختی روم پیش شاه
از تو آیم بر تو هم به نفیر آه المستغاث منک الیک
اسکندر فیروز از اندک کارگزاران دولتی پیش از انقلاب ایران بود که پس از انقلاب نیز نامش به نیکی در رسانه‌های رسمی ایران برده می‌شد.
چند روزی ز مردم موذی دور باشیم ما به فیروزی