فژ

معنی کلمه فژ در لغت نامه دهخدا

فژ. [ ف َ ] ( اِ ) چرک وریم و سخ. ( از برهان ). پژ. فژه. رجوع به فژاک ، فژاکن و فژاگین شود. || غم و رنج :
بدانست کآن گفتن اوست کژ
دلش ز آتش غم برآورد فژ.فردوسی. || یال. بش. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
ستیزه ای بدل عاشقان به ساق و میان
بلای گیسوی دوشیزگان به بش و به فژ.عسجدی.

معنی کلمه فژ در فرهنگ معین

(فُ ) (اِ. ) بُش ، پُش ، فُش ، یال اسب .
(فَ ) (اِ. ) چرک ، ریم .

معنی کلمه فژ در فرهنگ عمید

یال اسب.
چرک، ریم.

معنی کلمه فژ در فرهنگ فارسی

( اسم ) یال اسب .

معنی کلمه فژ در ویکی واژه

چرک، ریم.
بُش، پُش، فُش ؛ یال اسب.

جملاتی از کاربرد کلمه فژ

وین فژه پیر ز بهر تو مرا خوار گرفت برهاناد ازو ایزد جبار مرا
وی فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۱ با حضور در کلاس‌های ردیف آوازی نزد «قاسمی» و «سیدرضا طباطبایی» آغاز کرد و در ادامه کلاس‌های سلفژ را نزد «کیا» در اصفهان به پایان رساند.
تا کی همی درآیی و گردم همی دوی حقا که کمتری و فژاگن تری ز پک
آلبرت آراکلیان زاده ۱۳۴۴ خورشیدی (۱۹۶۵ میلادی) در تهران است. وی فارغ‌التحصیل هارمونی کلاسیک، رشته علوم آهنگسازی از «مؤسسه دانشگاهی رسام هنر» است. آراکلیان همچنین سلفژ و ارکان پنجگانه اجرای موسیقی را زیر نظر شریف لطفی، و درس‌های کنترپوان، هارمونی کلاسیک و مدرن، فرم‌شناسی، ارکستراسیون و اصول آهنگسازی کلاسیک را نزد علیرضا مشایخی به پایان رسانده و پروژه‌های تحقیقاتی موسیقی و تحصیلات تکمیلی خود را در ارمنستان طی کرده‌است. او عضو کانون آهنگسازان سینمای ایران است و با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری داشته‌است.
فژه گنده پیرسیت شوریده هش بداندیش و فرزند خور شوی کش
در سال ۱۳۸۵ برای ادامه تحصیل در مهندسی عمران به پاریس رفت. همزمان با آغاز تحصیل در انستیتوی نفت فرانسه در رده دکترای در کنکور ورودی مدارس عالی موسیقی فرانسه شرکت کرد و در رشته هارمونی و ارکستراسیون در کنسرواتوار ملی فرانسه در اوبرویلیه پذیرفته شد و نزد استادانی چون اریک آرنال، ویرجینی فونتانا روزا، و کلود ویلارد، در سلفژ، فرانسوا سنت ایو در هارمونی و اود گلاتار در رهبری تعلیم دید.
جهانست گفت این فژه پیرزن بچه جانور هر چه هست انجمن