فونتیک

معنی کلمه فونتیک در لغت نامه دهخدا

فونتیک. [ ف ُ ن ِ ] ( فرانسوی ، ص ) آنچه بیان صوت و آوا کند. || ( اِ ) مطالعه اصوات و تلفظهای یک زبان. ( فرهنگ فارسی معین ). صوت شناسی. آواشناسی. || هنرهای فونتیک ؛ هنرهایی که به قوه سامعه ارتباط دارند ازقبیل شعر، نثر ادبی ، موسیقی. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه فونتیک در فرهنگ معین

(فُ نِ ) [ فر. ] (ص . ) علمی که به مطالعة اصوات ، ترکیب آن ها و تلفظ های یک زبان می پردازد.

معنی کلمه فونتیک در فرهنگ عمید

۱. آواشناسی.
۲. (صفت ) آوانگار: الفبای فونتیک.

معنی کلمه فونتیک در فرهنگ فارسی

۱ -( صفت ) آنچه بیان صوت و آوا کند ۲ - ( اسم ) مطالعه اصوات و تلفظ های یک زبان . یا هنرهای فونتیک .هنرهایی که به قوه سامعه ارتباط دارند از قبیل : شعر نثر ادبی موسیقی .

معنی کلمه فونتیک در ویکی واژه

علمی که به مطالعة اصوات، ترکیب آن‌ها و تلفظ‌های یک زبان می‌پردازد.

جملاتی از کاربرد کلمه فونتیک

خط پهلوی که خطی پرابهام بود برای ثبت دقیق اصوات مفید نبود و حتی می‌توانست باعث اشتباه در قرائت شود. از طرفی اوستا به زبان اوستایی بود که در آن زمان یک زبان مرده بود، از این رو در زمان ساسانیان برای نوشتن اوستا خط اوستایی از روی خط پهلوی کتابی ابداع شد. خط اوستایی خطی فونتیکی است و حرف‌های آن منفصل بودند
فرهنگ لغت بلوچی از ایوب ایوبی با فونتیک دوزبانه
الفبای فونتیک یا الفبای آوایی به معنی این است که هر آنچه نوشته می‌شود، دقیقاً به همان صورت، بدون چیزی کمتر یا بیشتر از آن، خوانده شود.
در دورهٔ ساسانیان، الفبایی از الفبای زبوری و پهلوی ساخته شد و اوستا بدان نوشته شد. این الفبا را الفبای اوستایی و دین دبیره (خط دینی) نامیده‌اند که به معنای خطِ دینِ مَزدَیَسنا و کتاب اَوِستا است. این خط که جنبهٔ آوایی یا فونتیک دارد، هم برای نوشتن متن اوستا، و هم تلفظ متون فارسی میانه که به خط پهلوی کتابی نوشته می‌شد یا در مواردی برای نوشتن پازند، نوشتارهایی به زبان فارسی میانه، که اساساً توضیحات زند بر متن اوستا بود، استفاده می‌شد.