فواضل
معنی کلمه فواضل در فرهنگ معین
معنی کلمه فواضل در فرهنگ عمید
معنی کلمه فواضل در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه فواضل
معایش دگران از فواضل کرمت زیاده گشت و مراکم چرا شده است اجرا
از کیسه فواضل انعام عام اوست هر گوهر نفیس که کان در دکان نهاد
عزیز مصر ولای تو از فواضل جود هزار یوسف کنعانِ دل خریده به سیم
در نزهت القلوب تألیف حمدالله مستوفی (قرن هشتم هجری) آمدهاست: «... چندانکه در عمود شط دجله چندان آب نمیماند که کشتی تواند رفت و در زیر دیه مطاره فواضل این آبها و آب فرات از بطایح بیرون میآید و آبهایی که از خوزستان در میرسد با آن جمع گشته شط العرب میشود و در زیر بصره به دریای فارس میریزد و طول این رود سیصد فرسنگ باشد. فرس آن را اروند رود خواند چنانکه فردوسی میگوید در شاهنامه:
نرسد ز سنگدلی جراحت کاوشش به جگر دگر اگر از فواضل جود خود کرمت وظیفه کان دهد
خلاصه اینکه فواید بسیار اخرویه و مثوبات جزیله صفت خجسته عدل و دادخواهی بالاترین فواید و از فواضل باقیان صالحات است.
علی سیر الافاضل سرت دهرا و احرزت الفضائل بالفواضل
نور چشم مکرم ندانستم درباب خطاب جناب ولی النعم چه کردی، رای سرکار خان بر چه قرار گرفت، رفتند یا هستند میروی یا می مانی. بندگان معزی الله را به شما وثوقی تمام است. هر روز به سنت بخشعلی بیک بر آستانی خفتن و از پی کاروان رفتن شرط کفایت و کاردانی نیست. خالی از تردید و تامل همراهی کن، عذر و کید و زرق و شید حواشی و خدم را فواضل اطمینان سرکار خان رفع خواهد کرد. مهما امکن ساعی باش مالش را نبرند و نخورند. خود هم از طریق راستی منحرف مشو، خطرات خلاف و خیانت را از نفس خطا فرما باز پرداز، بیش از این حاجت اطناب نیست، بیت:
اللهم اجعلنا من عبادک الصالحین و فواضل المقربین الهادین المهدیین و انزلنا حظیرة قدسک من اهل انسک من الأنبیاء و المرسلین، الَّذین قال الله لهم لاخوف علیهم و لا هم یحزنون، و اختم لنا ولایة محمد صلی الله علیه وسلم خاتم النبیین و رسول رب العالمین.
فرخی - رحمه الله تعالی - وی نیز در ایام دولت یمین الدوله بود و از فواضل انعامات وی مالی خطیر به دست آورد و عزیمت تماشای سمرقند کرد.
مارا جوی بدست نبینی ولی دو کون یک حبّه از فواضل انعام ما بود