فهماندن

معنی کلمه فهماندن در لغت نامه دهخدا

فهماندن. [ ف َ دَ ] ( مص جعلی ) فهمانیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فهمانیدن شود.

معنی کلمه فهماندن در فرهنگ معین

(فَ هْ نْ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) نک فهمانیدن .

معنی کلمه فهماندن در فرهنگ عمید

امری یا مطلبی را با ایماواشاره یا بیان و توضیح به کسی حالی کردن.

معنی کلمه فهماندن در فرهنگ فارسی

فهمانیدن، امری یامطلبی راباایمائ واشاره یابیان وتوضیح بکسی حالی کردن
( مصدر ) مطلبی را به دیگری حالی کردن موجب فهمیدن شخصی دیگر شدن .

معنی کلمه فهماندن در ویکی واژه

نک فهمانیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه فهماندن

در سانتا فه مکزیک، او خود را شیفته و مجذوب محیط آرام و هنری آنجا پیدا کرد، جایی که نیازی به فهماندن موسیقی به مردمش نداشت و آن‌ها خود به موسیقی علاقه‌مند بودند.