فهام
معنی کلمه فهام در فرهنگ معین
معنی کلمه فهام در فرهنگ فارسی
معنی کلمه فهام در فرهنگ اسم ها
معنی: بسیار فهمیده و دانا، ( در قدیم ) بسیار دانا و فهمیده
معنی کلمه فهام در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه فهام
شرح میخواهد بیان این سخن لیک میترسم ز افهام کهن
قدر تو از تصرف اوهام مختفی ذات تو چون لطایف افهام نادره
عَلَّمَهُ الْبَیانَ، یعنی النطق و الکتابة و الخط بالعلم و الفهم و الا فهام حتی عرف ما یقول و ما یقال له.
به شرف برگذشتی از افلاک به هنر درگذشتی از افهام
«و از علمای نواحی دشتی، جناب مستطاب علام فهام، قدوه انام حاج شیخ عبدالنبی اصل آن جناب از جزیره بحرین است. در قریه بردخان دشتی توقف دارد و چندین نفر طلبه علم در آن قریه مجتمع گشته، هر روزه کسب کمالات علمیه را در خدمت آن جناب مینمایند»
نیست پوشیده بر اولوالأفهام که بود رجس بدترین آثام
درک تو به افهام خلایق چه در آید؟ کی سبزه برآید ز زمینی که کویر است
مجملش گفتم نکردم زان بیان ورنه هم افهام سوزد هم زبان
لاتکلفنی فانی فی الفنا کلت افهامی فلا احصی ثنا