فنیک

معنی کلمه فنیک در لغت نامه دهخدا

فنیک. [ ف َ ] ( ع اِ ) کرانه زنخ ، یا بسوی عنفقة، یا فراهم آمدنگاه هر دو زنخ. || استخوان کله که منتهای ستردن موی سر است. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مغزه مرغ. ( منتهی الارب ). || سنگ سیاه. ( بحر الجواهر ). || ( ص ) پای مال. ( یادداشت مؤلف ) ( از بحر الجواهر ).

معنی کلمه فنیک در فرهنگ فارسی

کرانه زنخ یا به سوی عنفقه یا فراهم آمدنگاه هر دو زنخ . یا مغزه دماغ .

جملاتی از کاربرد کلمه فنیک

آکف اسلام‌زاده در سال ۱۹۴۸ در باکو زاده شد. وی در سال ۱۹۷۹ در رشته حسابداری دانشگاه دولتی اقتصاد آذربایجان فارغ‌التحصیل شد. در سال ۱۹۷۲، به کارنامهٔ آوازخوانی خود در تئاتر موسیقی «رشید بهبودوف» شروع کرد. در سال ۱۹۷۶، در ارکستر سمفنیک «توفیق احمدف» در سازمان صدا و سیمای آذربایجان آغاز به کار نمود.
آندژی پانوفنیک در سال ۱۹۶۱ میلادی به تابعیت کشور انگلستان درآمد و در ۱۹۹۱ میلادی از ملکه الیزابت دوم لقب شوالیه دریافت داشت. همچنین پس از مرگ، به وی نشان افتخار تولد لهستان اهدا شد.
درمان انتخابی، پنی سیلین است که حداقل به مدت ۱۰ روز تجویز می‌گردد. تاکنون هیچ سویه مقاوم به پنی سیلین در استرپتوکوک پیوژنز کشف نشده‌است هرچند از سال ۱۹۸۵، گزارش‌هایی از سویه‌های تحمل کننده پنی سیلین ارائه شده‌است. باکتری به ماکرولیدها، کلرامفنیکل و تتراسایکیلین حساس است اما میزان مقاومت در سویه‌ها نسبت به آنتی‌بیوتیک‌های اخیر، بیشتر می‌باشد.