فندقی
معنی کلمه فندقی در لغت نامه دهخدا

فندقی

معنی کلمه فندقی در لغت نامه دهخدا

فندقی. [ ف َ دُ ] ( ص نسبی )منسوب به فندق. به رنگ فندق. ( یادداشت مؤلف ). || نامی است که به سگان دهند. ( یادداشت مؤلف ). || فندقه. سرانگشت خضاب کرده. فندق بند.
- فندقی کردن ؛ مرادف فندق بستن. ( آنندراج ). خضاب کردن سرانگشت ها را :
تا که سرانگشت تاک کرد خزان فندقی
کرد چمن پرنگار پنجه دست چنار.خاقانی.رجوع به فندق بستن شود.

معنی کلمه فندقی در فرهنگ فارسی

منسوب به فندق به رنگ فندق .

معنی کلمه فندقی در فرهنگستان زبان و ادب

{nut} [زیست شناسی- علوم گیاهی] میوۀ خشک ناشکوفای یک دانه، حاصل از نمو تخمدان چندبرچه ای

معنی کلمه فندقی در دانشنامه عمومی

فندقی (میوه). یک فندقی میوه ای با پوست سخت و دارای یک هسته ( به ندرت دو هسته ) است که پوسته میوه به دلیل سختی آن، برای آزاد شدن هسته باز نمی شود. ( میوه ناشکفتنی است ) از درختان با دانه ناشکوفا و باز عمل می آیند. در بسیاری از زبان ها واژه هایی مانند آجیل و nuts به گسترهٔ بزرگی از دانه ها و میوه های خشکبار شده گفته می شود اما در دانش زیست شناسی تنها میوه های ناشکفتنی «فندقی» هستند مانند فندق و شاه بلوط.
اما گردو، پسته، بادام، بادام هندی، بادام زمینی و … از نظر گیاه شناسی جزو فندقی ها نیستند.
میوه های فندقی را می توان در برخی راش سانان مشاهده کرد. در گیاه شناسی فندقی میوه ای ساده ناشکفتنی با پوست سخت و دارای یک هسته ( به ندرت دو هسته ) است که دیواره تخمدان هنگام رسیدن بسیار سخت و سنگی یا چوبی می شود و بذر به دیوار تخمدان متصل می ماند یا در آن گیر می افتد.

جملاتی از کاربرد کلمه فندقی

دوش آن بت من بر فرستی ابلیقی آمد بر من با دهنی فندقیقی
تا که سرانگشت تاک کرد خزان فندقی کرد چمن پرنگار پنجهٔ دست چنار
فندقی رنگ داده عنابش گشته شنگرف سوده سیمابش
و از جمله تکلف که فضل آن روز کرده بود یکی آن بود که چون مأمون به میان سرای رسید طبق پر کرده بود از موم به هئیت مروارید گرد، هر یکی چون فندقی در هر یکی پاره‌ای کاغذ نام دیهی بر او نبشته. در پای مأمون ریخت و از مردم مأمون هر که از آن موم بیافت قبالهٔ آن دیه بدو فرستاد.
فستق صفت آسمان بخندد ز خوشی چون ناخن فندقیت در چنگ آید
او چشم‌های قهوه‌ای (فندقی) و موهای سیاه به هم ریخته دارد. او بینی بلند تری نسبت به خود هری پاتر داشته، اما صورتی کشیده و لاغر دارد. موهایش در قسمت عقب سرش به هم ریخته و ظاهری آشفته به او داده است. او تقریباً عظمت و محبوبیت هری را نیز در دوران مدرسه داشته است.
شد از بادام ماهش پر ستاره بفندق فندقی را کرد پاره