فناپذیر

معنی کلمه فناپذیر در لغت نامه دهخدا

فناپذیر. [ ف َ پ َ] ( نف مرکب ) آنکه فانی شود. فانی. مقابل فناناپذیر.( فرهنگ فارسی معین ). فناشونده و فانی. ( آنندراج ).

معنی کلمه فناپذیر در فرهنگ معین

(فَ. پَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) آن که فانی شود، فانی .

معنی کلمه فناپذیر در فرهنگ عمید

فناپذیرنده، فانی، ناپایدار.

معنی کلمه فناپذیر در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه فانی شود فانی مقابل فناناپذیر باقی .

معنی کلمه فناپذیر در ویکی واژه

آن که فانی شود، فانی.

جملاتی از کاربرد کلمه فناپذیر

همه ملک جهان حقیر بود زانکه آخر فناپذیر بود
«چرا گستاخی نکنم و نگویم که اگر در ماننده‌کشی ارزشی باشد، الگوهای بزرگان گذشتهٔ نقاشی و نگارگری در دسترس ما نیستند، تا چون معیار سنجش، به میزان توفیق آن استادان در ماننده‌کشی گواهی دهند؛ ولی آثار ایشان که آیدین دوباره‌سازی کرده هست تا گواه مهارت آیدین در ماننده‌کشی باشد. پیداست که ماننده‌کشی همهٔ هنر آنان نبود، همچنان که همهٔ هنر آیدین نیست. تخیّل و اندیشهٔ زمان‌نگر و مرگ‌آگاه آیدین است که سازندهٔ نهایی اثر اوست. تَرَک‌هایی که زمان در نقش‌ها انداخته، و ستمی که روزگار – یا دستِ بشر – در حق آن‌ها روا داشته. در دوباره‌کشی‌های آیدین، ستایش این استادان با دریغ بر فناپذیری خود و آثارشان همراه است.»
هرگز گمان مبر که کمال‌الزمان بمرد کو روح محض بود نه جسم فناپذیر
باقی ز خیر کن زر و سیم فناپذیر ای خواجه گر ترا هوس کیمیاگری است
حق است آنکه نیست ذاتش فناپذیر بی‌شبه و بی شریک بی‌مثل و بی‌نظیر
بسیاری از این حوادث بعید توسط افسانه نویسان شما ساخته و پرداخته شده است که مخلوقات ذاتاً فناپذیر را موجوداتی خدایی به تصویر می‌کشند.
عشق نوع اول به وصال زوال یابد و فناپذیرد ولی عشق دوم بهر حال تا جاودان بماند.
در اسطوره‌های یونانی، هرکول و برادر دوقلویش ایفیکلس مثالی از لقاح همزمان از دو پدر هستند. هرکول فرزند خدای زئوس بود و ایفیکلس پدری فناپذیر به نام آمفیتروئون داشت.
اما حیوان را چون راه بعالم روحانی نبود و برخورداری وی از سفل روحانی بود از پس چندین حجب و با عالم بقا بعالم باقی پیوندی نداشت چون دیگر موجودات نباتی و مرکبات عنصری و اجرام فلک فناپذیر آمد.