فلان و بهمان

معنی کلمه فلان و بهمان در فرهنگ معین

( ~ُ بَ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) فلان کس ، شخص یا اشخاص نامعلوم .

معنی کلمه فلان و بهمان در فرهنگ فارسی

( اسم ) فلان کس و فلان کس . فلان بیسار

معنی کلمه فلان و بهمان در ویکی واژه

فلان کس، شخص یا اشخاص نامعلوم.

جملاتی از کاربرد کلمه فلان و بهمان

عقل دمساز زور و بهتان نیست پرده‌پوش فلان و بهمان نیست
و یک یک بر خلاف این از وی خبر میدادند و صاحب را استوار نمی آمد تا از ثقات اهل قم دو مقبول القول گفتند که زمان خصومت که میان فلان و بهمان بود قاضی پانصد دینار رشوت بستد.
چندگویند ز شهنامه سخن‌های دروغ چند خوانند هنرهای فلان و بهمان
سخن بر تو فرستم از آنکه تو دانی که ما به دانش نه چون فلان و بهمانیم
ز ابلهی گفته‌ای شعر نگوید بهار وین سخنان را بدو فلان و بهمان برد
وین رنج عظیم‌تر که در صورت اندر شمر فلان و بهمانم
تو را سخن ز خدای و رسول باید گفت دلت به هرزه و هزل فلان و بهمانست
فلان و بهمان گویند توبه یافته اند چه مانعست مرا بین فلان و بهمانم
تا کی این من چنین و من چونان چند ازین من فلان و بهمانم
گفته او شنو که گفته او نه ز جنس فلان و بهمانست