فقاهت
معنی کلمه فقاهت در فرهنگ معین
معنی کلمه فقاهت در فرهنگ عمید
معنی کلمه فقاهت در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - دانا شدن عالم گشتن ۲ - عالم احکام شرع شدن فقیه گردیدن .
معنی کلمه فقاهت در دانشنامه اسلامی
اجتهاد ، عبارت است از تلاش فقیه برای دریافت احکام خداوند از منابع معتبر دین یعنی کتاب و سنت و اجماع و عقل. «کتاب » و «سنت » ، وحی مدون و مجسم و دو منبع اصلی برای دریافت احکام و سنت ثابت الهی می باشند که حجیت منبع سوم یعنی «اجماع » ، به این دو منبع برمی گردد؛ زیرا که ارزش اجماع، فقط به جهت کشفی است که نسبت به سنت دارد نه اینکه در قبال سنت، خود منبعی مستقل برای احکام دین باشد و از اینرو، اگر اجماعی نتواند این نقش کاشفیت را ایفا کند، از نظر فقهی، فاقد ارزش است.
منبع چهارم
منبع چهارم اجتهاد، همان «عقل » است که از جهتی مانند اجماع، وسیله ای است برای فهم احکام از دو منبع کتاب و سنت و از جهت دیگر، خود منبعی مستقل می باشد و لذا به طور کامل، نحوه حجیت عقل، با نحوه حجیت اجماع که به سنت برمی گردد، فرق می کند و با این تحلیل می توان گفت که منابع اجتهاد، سه اصل است نه چهار اصل.
کاربرد اصول فقه
وجود مطلقات و مقیدات و عمومات و مخصصات، و همچنین نفوذ روایات مجعول در مجموعه های حدیثی، فقیه را نیازمند کاوش های دقیق علمی می نماید. «علم اصول » ، دربردارنده مجموعه قواعدی است که فقیه را در استنباط احکام الهی مدد می رساند و بدون استعانت از این قواعد که سرشار از ظرافت ها و دقت های عقلی است، فقیه هرگز نمی تواند وحی خالص و ناب را ادراک نماید. عقل از این جهت، همانند نور است که واقعیات را نشان می دهد؛ نور، نه چیزی را بر واقعیات جهان می افزاید و نه چیزی را از آنها می کاهد، بلکه آنچه را که هست روشن می سازد و از اینرو می توان درباره نور چنین گفت که نور، محقق اشیاء است نه مغیر آنها. البته در بحث های فیزیکی، برای نور، خاصیت تغییر برخی از اوصاف اشیاء را می توان قائل شد. اما از آن جهت که عقل ، منبعی مستقل و در عرض دو منبع کتاب و سنت است، نقش اساسی و مهمی را ایفا می کند؛ اگر چه دایره اش محدود به مستقلات و غیرمستقلات متلازم است که از ناحیه شرع، تلازم آن کشف شده است. بدین ترتیب، عقل در دامن شریعت، همانند چراغی است که هم جایگاه خود را ارائه می کند و هم دامنه وحی را در افق خود روشن می سازد.
نتیجه
...
معنی کلمه فقاهت در ویکی واژه
دانا شدن، عالم گشتن.
فقیه شدن، فقیه بودن.
جملاتی از کاربرد کلمه فقاهت
از مشهورترین شخصیتهای منتسب به وی، سید ابوالحسن اصفهانی است که چهرههای بزرگ فقاهت روحانیت شیعه، شاگرد وی بودند.[نیازمند منبع]
محمد بن علی بن حمزه، معروف به عمادالدین طوسی (نیمه اول قرن ششم ـ زنده در ۵۸۵ ق، درگذشته: کربلا، مدفن: نجف) از اکابر فقهای امامیه در قرن ششم هجری میباشد اهل خراسان است. کنیه اش ابوجعفر، شهرتش طوسی و به جهت انتساب به تألیفش، (الوسیله)، نام او را (صاحب الوسیله) نیز گفتهاند از شاگردان شیخ طوسی بوده و چون زندگی او معاصر با شیخ طوسی یا پس از درگذشت او بودهاست، با توجه به جنبه فقاهت، به او ابوجعفر ثانی یا ابوجعفر متأخر نیز گفتهاند.
از بس همای همت او تیز سیر بود تا ذروه فقاهت و زهد و سخا رسید
وی مطرحکننده ایده شورای فقهی است. عدهای اصل فقاهت هاشمی جهت اظهارنظر را محل تأمل دانسته و این ایده را بهدنبال تزلزل در جایگاه ولی فقیه میدانند.