فعلیه

معنی کلمه فعلیه در فرهنگ معین

(فِ یِّ ) [ ع . فعلیة ] (ص نسب . ) مؤنث فعلی .

معنی کلمه فعلیه در فرهنگ فارسی

مونث علی . یا قوه فعلیه . نیرو قوت .

معنی کلمه فعلیه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
علی (۱۴۴۵ بار)ف (۲۹۹۹ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

معنی کلمه فعلیه در ویکی واژه

مؤنث فعلی.

جملاتی از کاربرد کلمه فعلیه

فلک ایمن نماند از تو با این دیو فعلیها نمی ترسی ز قهر ایزدی ایمن چه سان مانی؟
از میدان بصیرت میدان توکل زاید. قوله تعالی: «و علی اللّه فتوکلوا ان کنتم مؤمنین»، «فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین». توکل قنطرهٔ یقینست، و عماد ایمان، و محل اخلاص. و توکل بر سه درجه است: یکی بتجربه، و دیگر بضرورت، سیم بحقیقت. بتجربتی آنست که می‌کوشد و می‌سازد؛ و آن حال مکتسبانست. و ضرورت آنست که بداند درست که بدست کسی چیزی نیست، و حیلت کردن سود نیست، و در سبب بر نیست، و بیارامد؛ و این حال منتظرانست. و حقیقتی ‎آنست که بداند که عطا و منع بحکمتست، و قسام مهربان و بی‌غفلتست، و رهی را پیوسته روی حیرتست و بیاساید؛ این حال راضیانست.
این سخن صورت استثنا دارد، امّا نه حقیقت استثناست از سخن گذشته، بلکه سخن اندر یَقْتُلَ مُؤْمِناً تمام شد، و منقطع گشت، پس بر سبیل استیناف گفت: إِلَّا خَطَأً یعنی: الا انه قد یخطئ المؤمن بالقتل. و «الّا» باین معنی در قرآن فراوان است، و در وجوه و نظائر بیان آن کرده شود ان شاء اللَّه. این قول زجاج است که گفتیم در معنی آیت، و قول بو عبیده همین است در معنی، فقال: ما کان لمؤمن ان یقتل مؤمنا علی حال الّا ان یقتله مخطئا، فان قتله خطأ فعلیه ما قال اللَّه تعالی.
کَتَبْنا عَلی‌ بَنِی إِسْرائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً این همچنانست که مصطفی (ص) گفت: «من سنّ سنّة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بها الی یوم القیامة، و من سنّ سنّة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها الی یوم القیامة».
اینست که مصطفی (ص) گفت: «من سن سنة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بما الی یوم القیامة، و من سن سنة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها الی یوم القیامة».
منفعلیهای زمان فطرت ما را چه زیان عبرت تمثال محیط آینه را تر نکند
و ان علیه بر دین ما یدری ما قیمتها و ان شراک فعلیه من ذهب و ان عن یمینه علامین و عن یساره غلامین بید کل واحد منهم قعب من حیس، یأکل و یطعم الناس فآثره اللَّه بالشهادة و کان رسول اللَّه اذا اهتدیت الیه طرفة حباها لمصعب بن عمیر فانزل اللَّه فیه: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ‌ و در قراءت یعقوب که خواند و الانصار برفع، معنی آنست که سبق، فرا مهاجران داد و انصار یاد کرد نیک نام و سابقان ایشان جدا نکرد.
الوجه الثانی: آثارهم ما سنّوا من سنّة حسنة او سیّئة، و فی ذلک ما روی عن النبی (ص) قال: «من سنّ سنّة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بها الی یوم القیمة و من سنّ سنّة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها الی یوم القیمة».
و قال ابن عباس: ردّ رسول اللَّه شهادة رجل فی کذبة واحدة و قال: انّ شاهد الزور مع العشّار فی النار. و قال (ص) من شهد بشهادة زور فعلیه لعنة اللَّه و من حکم بین اثنین فلم یعدل بینهما، فعلیه لعنة اللَّه و ما شهد رجل علی رجل بالکفر الا باء به احدهما ان کان کافرا فهو کما قال و ان لم یکن کافرا فقد کفر بتکفیره ایاه.
بذات آن اسمها اصلیه باشد بجز وصفه و فعلیه باشد