فعل قوی

معنی کلمه فعل قوی در فرهنگستان زبان و ادب

{strong verb} [زبان شناسی] فعلی که تغییر زمان در آن با تغییر واکۀ ریشۀ فعل نشان داده می شود

معنی کلمه فعل قوی در ویکی واژه

فعلی که تغییر زمان در آن با تغییر واکۀ ریشۀ فعل نشان داده می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه فعل قوی

آن گه گفت: وَ مَنْ أَوْفی‌ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ؟ کیست در هفت آسمان و هفت زمین بوفای عهد باز آمده‌تر از خدای، وافی تر و کافی‌تر از اللَّه، در قول راست‌تر و در فعل قوی تر از اللَّه، آن گه از بندگان گله کرد که من بوفای عهد بازآمدم، و ایشان بوفا باز نیامدند: وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ از بی‌وفایی و بی‌عهدی ایشان گله میکند، میگوید: با همه وفا کردم، بیشترین ایشان بی‌وفا یافتم. همه را نعمت دادم، اندکی شاکر یافتم.