فضائی

معنی کلمه فضائی در لغت نامه دهخدا

فضائی. [ ف َ ] ( ص نسبی ) فضایی. رجوع به فضایی شود.

معنی کلمه فضائی در فرهنگ فارسی

فضایی

جملاتی از کاربرد کلمه فضائی

فلک ز بهر صعود تو با رفیع مقامی جهان برای نزول تو با وسیع فضائی
سهل مریخ یا مثلث آن شد فضائی سه گوشه جاویدان
زور تخلخل اگر عرصه نکردی وسیع تنگ فضائی بدی بر تو فضای جهان
دل ما را فضائی بس وسیعست مقامی امن و ایوانی رفیعست
فضائی دید از اغیار خالی بری از جنس هر سفلی و عالی
در فضائی ساختندش استوار میخ بر ماهی ستون بر ماه شد
تقریباً در هر جسمی که لازم است به‌طور موقت به همدیگر بسته شوند، کاربرد دارد. مصرف عمده آن در البسه و کفش و کیف به جای دکمه و بند بکار می‌رود. در ارتش، وسائل خانه و حتی در ایستگاه فضائی ناسا از ولکرو استفاده می‌شود.
می نمودم به تو اندازه رسوائی عشق ساحت گیتی اگر داشت فضائی به از این
در فضائی صد سپهر نیلگون غوطه پیهم خورده باز آید برون
گوئی از بی فضائی و تنگی سینه مار و دیده مور است
فضائی پاک از ناپاک آن جا نه لای و گل، نه گرد و خاک آن جا
پس از این که بوید بازنشسته شد، او و همسرش به سیاتل رفتند. بوید در ازای کمک‌هایش به هوانوردی تجاری در سال ۱۹۹۴ به دریافت جایزهٔ تونی جانس مفتخر گردید. او هم چنان جایزهٔ سال ۲۰۰۹ فیلیپ چی. کلس را به‌خاطر یک عمر دستاورد، از روزنامهٔ هفتهٔ هوانوردی و فناوری فضائی دریافت کرد. در این تقدیرنامهٔ رسمی چنین آمده‌است: «.. به خاطر خدمات دائمی اش به هوانوردی از جمله شکل‌دادن به سیاست در ایالات متحده».