فصوص
معنی کلمه فصوص در فرهنگ معین
معنی کلمه فصوص در فرهنگ عمید
معنی کلمه فصوص در فرهنگ فارسی
معنی کلمه فصوص در ویکی واژه
حدقة چشم.
اصل و حقیقت امر.
دانة سیر.
جملاتی از کاربرد کلمه فصوص
از پرتو روی و خاتم لعل لبت ظاهر شده سر لمعات است و فصوص
رو نفی وجود کن که در خود یابی سری که نیابی ز فصوص و لمعات
۶. نقوش الفصوص، ترجمه سید نورالدین شاه نعمتالله ولی
قیصری در شرح فصوص الحکم گفت: آنچه که متأخران پیرامن معنی نطق گویند، بلا دلیل است، ایشان گویند مراد از قوه ی نطق ادراک کلیات است نه سخن گفتن.
از فتوحات و از فصوص حکم هیچ نگذاشتم ز بیش و ز کم
قدوه عارفان به سر قدم قطب حق صاحب فصوص حکم
ترک کرده همه کلام و نصوص تا بداند به عمر خویش فصوص
نه توحید یکه لفظش در نصوص است ترا حاصل ز اسفار و فصوص است
گر صاحب فصوص بدیدی لب تو را در حکمت مسیح نوشتی هزار فص
از آثار وی میتوان به شرح اشراق و شرح فصوصالحکمة اشاره کرد. فصوصالحکمة یکی از کهنترین و با ارزشترین متون فلسفی است که از دیر باز مورد توجه بزرگان فلسفه میباشد. کهنترین و گرانسنگترین شروح فصوصالحکمة شرحی است که به دست میر اسماعیل شنب غازانی به رشته تحریر درآمده است.