فصلی

معنی کلمه فصلی در لغت نامه دهخدا

فصلی. [ ف َ] ( ص نسبی ) منسوب به فصل. مربوط به فصل. ( فرهنگ فارسی معین ). || تاریخی است از سال شمسی که بفصل تعلق دارد، اما مأخذ آن تاریخ هجری قمری است. تفصیل این اجمال بدین منوال است که در عهد جلال الدین اکبر پادشاه هند در دفاتر تحصیل خراج هندوستان طرز جدید سیاق میرزایان ایرانی قرار یافت ، به جهت جمعیت اسلام. تاریخ «سنبت بکرماجیت » که در دفاتر هند از قدیم معمول بود مندرج ساختند، لیکن چون مدار تحصیل خراج بر فصول شمسی است لهذا تفاوت بسیار پیدا شد. در آن تاریخ که سال 971 هَ. ق. بود و اتفاقاً در آن ایام مبداء سال هجری که غره محرم باشد با ابتدای فصل پاییزو قرب زمان اعتدال شب و روز که نزد هندوان یازدهم درجه سنبله است مطابق افتاد. سنین هجری را بدان قدر که گذشته بود فصلی نام نهاده ، آغاز سال از تحویل آفتاب به سنبله که تقریباً ابتدای ماه کوار و شروع هنگام درودن زراعت فصل پاییز باشد مقرر ساختند. چون سال تاریخ هجری که قمری بود در دفاتر تحصیل خراج به سبب تعلق فصل شمسی منتقل گردید و در دیگر مقدمات سال تاریخ هجری به دوازده ماه قمری به دستور سابق باقی ماند. پس به مقابله تعداد ایام هر دو تاریخ در مدت دو سال و هشت ماه و شانزده روز چهار گهری زیادت ، یک ماه در شهور قمری پیدا گشت ، زیرا که سال شمسی 365 روز و ربع روز است و در اینجا مراد از روز مجموع روز و شب است که شصت گهری باشد، پس سال قمری کوتاه تر است از سال شمسی به 10 روز و 53 گهری و 9 پل. بعد از انقضای مدت صد سال فصلی شمسی زیادت سه سال و چند روز بر سال هجری قمری پدید آید. ( فرهنگ فارسی معین از غیاث و آنندراج ). به اصطلاح مردم هندوستان تاریخ سال شمسی که بفصل تعلق دارد و این تاریخ را جلال الدین اکبرشاه در سال نهصد و هفتاد و یک هجری برقرار کرد و مبداء آن را از تحویل شمس به سنبله قرار داد. ( ناظم الاطباء ).
فصلی. [ ف َ ص ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به محمدبن فضل فصلی. ( سمعانی ).

معنی کلمه فصلی در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به فصل مربوط به فصل ۲ - تاریخی است از سال شمسی که به فصل تعلق دارد اما ماخذ آن تاریخ هجری قمری است . تفصیل این اجمال بدین منوال است که در عهد جلال الدین اکبر پادشاه هند در دفاتر تحصیل خراج هندوستان طرز جدید سیاق میرزایان ایرانی قرار یافت به جهت جمعیت اسلام . تاریخ سنبت بکر ماجیت که در دفاتر هند از قدیم معمول بود مندرج ساختند لیکن چون مدار تحصیل خراج بر فصول شمسی است لهذا تفاوت بسیار پیدا شد . در آن تاریخ که سال هجری قمری ۹۷۱ بود و اتفاقا در آن ایام مبدائ سال هجری که غره محرم باشد با ابتدای فصل پاییز و قرب زمان درجه اعتدال شب و روز که نزد هندوان یازدهم سنبله است - مطابق افتاد . از آن وقت سنین هجری را بدان قدر که گذشته بود فصلی نام نهاده آغاز سال از تحویل آفتاب به سنبله که تقریبا ابتدای ماه کورا و شروع هنگام درودن زراعت فصل پاییز باشد مقرر ساختند . چون سال تاریخ هجری که قمری بود در دفاتر تحصیل خراج به سبب تعلق فصل سال شمسی منتقل گردید و در دیگر مقدمات سال تاریخ هجری به دوازده ماه قمری به دستور سابق باقی ماند پس به مقابله تعداد ایام هر دو تاریخ در مدت دو سال و هشت ماه و شانزده روز چهار گهری زیادت یک ماه در شهور قمری پیدا گشت زیرا که سال شمسی ۳۶۵ روز و ربع روز است و درینجا مراد از روز مجموع روز و شب است که شصت گهر باشد. پس سال قمری کوتاهتر است از سال شمسی به ۱٠ روز و ۵۳ گهری و ۹ پل . بعد از انقضای مدت صد سال فصلی شمسی زیادت سه سال و چند روز بر سال هجری قمری پدید آید .

معنی کلمه فصلی در فرهنگستان زبان و ادب

{disjunctive} [ریاضی] مربوط به ترکیب فصلی

جملاتی از کاربرد کلمه فصلی

در چنین فصلی ندارد خانه آیینه در پیچد از سرما اگر بر خویش، حق با جوهر است
دگر روز خواهش برآراستند در آن باب فصلی دگر خواستند
آمد آن فصلی ‌کزو طبع جهان دیگر شود هر زمین از صنعت او آسمان پیکر شود
تا فصلی از حقیقت اشیا نوشته‌ایم آفاق را مرادف عنقا نوشته‌ایم
هر کجا در باب فضلت عقل فصلی خوانده است انس و جان گویای آمنا و صدنا شده
در چنین فصلی که آتش سر برون آرد زسنگ عندلیب ما سر از کنج قفس بیرون نکرد
چنان به که هر فصلی از فصل سال به خاصیت خود نماید خصال
گفتم سحرکه بی‌می و معشوق و چگ و نی تنها نشست نتوان در فصلی اینچنین
قال الله تعالی «قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی».
فصلیست چو وصل دوست فرخنده شده از مردن تن چراغ دل زنده شده