فسا
معنی کلمه فسا در لغت نامه دهخدا

فسا

معنی کلمه فسا در لغت نامه دهخدا

فسا. [ ] ( اِ ) به سریانی استخوان ثمر است. ( فهرست مخزن الادویه ). هسته میوه.
فسا. [ ف َ ] ( اِخ ) شهری است که مرکز شهرستان فسا و از قدیمترین شهرهای ایران است. بنای آن در زمان ساسانیان نهاده شده و اکنون تمام شهرستان دارای 170هزار تن سکنه است. از خرابه های شهر قدیمی فسا تپه ای به نام تل ضحاک در دوهزارگزی شهر کنونی باقی است که متعلق به دوره هخامنشی است. این شهر تا شیراز 164هزار گزفاصله دارد. آب مشروب شهر از دو رشته قنات و چاهها تأمین میشود. تعداد سکنه شهرنشین فسا از 8300 تن متجاوز است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ). حد شمالی این شهرستان اصطهبانات و حد شرقی دارابگرد، جنوبی جهرم و غربی خفر است. در 24هزارگزی این شهر در کوهی مجسمه هائی در سنگ تراشیده شده و ستونهایی در اطراف آن قرار دارد که مینماید در این محل یک معبد قدیمی بوده است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ). کوههای این ناحیه دارای معادن مس و فیروزه است. ( از جغرافیای اقتصادی کیهان ). آن را پسا نیز گویند و نسبت بدان فسوی است. ( یادداشت بخط مؤلف ). و نیز نسبت دیگر فسایی است ومنسوب بدان بصورت فساسیری و پساسیری هم آمده است.
فسا. [ ف َ ] ( اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان فسا که جمعیت این بخش روی هم در حدود پنجاه هزارتن و محصول عمده آنجا غله ، پنبه ، حبوبات و در بعضی از قراء خرماست. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

معنی کلمه فسا در فرهنگ فارسی

۱ - شهرستانی است در فارس که حدود آن ازین قرار است : از شمال شهرستان آباده و قسمتی از شهرستان سیرجان از مغرب شهرستان شیراز از جنوب شهرستانهای جهرم و لار از مشرق شهرستان سیرجان . از لحاظ آب و هوا میتوان دو ناحیه مشخص در آن مشاهده کرد : در قسمتهای شمالی و شمال غربی هوای شهرستان معتدل است . در این قسمت که شامل بخشهای مرکزی اصطهبانات و نیریز است انواع میوه های و نواحی معتدل و حتی سردسیر مانند گردو وانگور و سیب بخوبی بعمل می آید . بدیهی است که وجود دریاچه بختگان و ارتفاعات زیاد در ملایمت هوای این ناحیه بیش از اختلاف عرض جغرافیایی موثراست. در قسمتهای جنوب و جنوب شرقی هوای شهرستان گرم است منتهی اندازه گرما در دهستانهای اطراف داراب ملایم میباشد و هر قدر بطرف جنوب و دشت ایزد خواست نزدیکتر شویم بر شدت گرما افزوده میگردد . آب شهرستان در قسمتهای شمالی از چشمه و قنات و در قسمتهای جنوبی مخصوصا دشت ایزدخواست چشمه و قناتی وجود ندارد و اغلب از باران استفاده میکنند و زراعت نواحی مذکور اکثر دیمی است . ارتفاعات مهم آن عبارتند از: خرمن کوه کوه تودج کوه کلاه قاضی کوه بیزدان . رودخانه های آن عبارتنداز: عکس رستم بشار. این شهرستان شامل ۴ بخش مرکزی داراب اصطهبانات نیریز است و مجموع قری و قصبات آن ۳٠۲ و جمعیت شهرستان حدود ۱٠۶۲۵۲ تن است. محصولات عمده عبارتند از: غلات پنبه خرما مرکبات حبوبات میوه برنج گل سرخ لبنیات پشم و پوست شغل زراعت قالی گلیم و گیوه بافی است . ایلها و عشایر مهم شهرستان عبارتند از : ایل عرب ایل باصری بهارلو اینانلو دیندارلو شاهسون قرائی چهارراهی . ۲ - بخشی است از شهرستان فسا و آن محدود است : از شمال ببخش اصطهبانات از مشرق ببخش داراب از جنوب ببخش کردیان ( شهرستان جهرم ) از مغرب ببخش سروستان( شیراز ). این بخش در شمال غربی شهرستان واقع است معتدل مایل بگرمی آب مشروب و زراعتی از قنات و چشمه و چاه محصول غلات پنبه حبوبات خرما شغل زراعت گله داری و کسب . بخش مزبور از ۵ دهستان : حومه شیب کوه ( زاهدان ) نوبندگان شش ده قره بلاغ رونیز جنگل تشکیل شده و مجموع قری و قصبات آن ۹۷ و جمعیت آن حدود۵٠٠٠٠ تن است . ایل عرب و ایل باصری در دهستان حومه قشلاق میکنند. ۳ - شهریست مرکز بخش و شهرستان فسا و آن بوسیله راه شوسه مستقیما بشیراز و جهرم و از طریق جهرم به لار و کناره خلیج فارس مرتبط میشود. فاصله این شهر تا شیراز ۱۶۴ تا جهرم ۷٠ و تا سیرجان ۳۱۸ کیلومتر است . هوای آن معتدل مایل بگرمی آب مشروب از دو رشته قنات و چاه و روشنایی آن بوسیله برق تامین میگردد. جمعیت آن ۳۱۴۸۹ تن است. شغل تجارت پیله وری زراعت گیوه و ملکی دوزی . توضیح ۱ - فسا از شهرهای باستانی ایرانست و قبل از اسلام بنا شده و مربوط بدوره ساسانی است . از خرابه های شهر قدیمی [ تل ضحاک ] در ۲ کیلومتری شهر کنونی دیده میشود . توضیح ۲ - منسوب به فسا [ فسوی ] و [ فساوی ] ( عربی ) و فسایی ( فارسی ) است .
( اسم ) فسای افسای .
دریدن جامه را . یا باز داشتن از چیزی .

معنی کلمه فسا در دانشنامه عمومی

فَسا ( به پارسی میانه: پسا ) یکی از شهرهای استان فارس و مرکز شهرستان فسا است. فسا سومین شهر وسیع استان فارس به لحاظ مساحت است و با ۱۱۰٬۸۲۵ تن جمعیت، دومین شهر پرجمعیت نیمهٔ جنوبی و چهارمین شهرستان پرجمعیت استان به شمار می رود. قدمت این شهر دست کم به زمان هخامنشیان برمی گردد که در آن زمان نام این شهر پسه یا پسا بوده که به فسا تبدیل می شود. فسا به شهر گندم معروف است. فسا در منطقهٔ نیمه خشک معتدل قرار گرفته است. بیش ترین درجه حرارت در تابستان ها به ۴۲ درجه بالای صفر و کم ترین آن در زمستان ها به ۸ درجه زیر صفر می رسد و میزان بارندگی آن به طور متوسط حدود ۳۲۰ میلی متر در سال است.
اقتصاد فسا برپایه کشاورزی و دامپروری استوار است. شهرهای جهرم، داراب، سروستان، خرامه و استهبان در همسایگی فسا قرار دارند. شهرستان فسا در مسیر ترانزیتی شیراز به بندرعباس واقع شده است و همین اصل آن را به شهری استراتژیکی و پررونق تبدیل کرده است.
در کتیبه ها و سنگ نوشته های پرسپولیس از فسا با نام «پشی یا» یا «بشی» یاد شده است. جرج کامرون بر اساس مفاد لوح شماره ۵۳ از الواح گلی تخت جمشید، محل شهر «پشی یا» یا «بشی یه» را منطبق بر محل کنونی شهر فسا می داند. واژه «بشی یه» در واقع صورت عیلامی واژه پسا می باشد. این واژه به دلیل عدم وجود حرف «پ» در زبان عربی، پس از ورود اعراب و تبادلات فرهنگی به صورت «بسا» و گاهی نیز «فسا» تلفظ و ثبت گردید. فسا در لغت نیز به معنی «محل سکونت و قرارگاه» یاد شده است. محققان برای واژهٔ فسا معنی شهر پارسیان را نیز شمرده اند.
قرار گرفتن در مسیر شیراز به بندرعباس، این شهر را از یک موقعیت راهبردی برخوردار کرده است. شهر فسا در ارتفاع ۱۱۵۰ متری از سطح دریا قرار گرفته و بلندترین نقطه این شهرستان خرمن کوه در کنار روستای کچوییه با ۳۲۲۰ متر ارتفاع است. به طور کلی نزدیک به ۴۰ درصد از وسعت شهرستان فسا دشت و بقیه کوهستانی است.
فسا مرکز شهرستان فسا است. تا سال ۱۳۲۵ ه‍. ش شهرستانهای جهرم، داراب، استهبان و نی ریز بخشهایی از شهرستان فسا را تشکیل می دادند. که نخست بخش جهرم با تأسیس فرمانداری از شهرستان فسا مستقل گردید و سپس در سال ۱۳۳۵ ه‍. ش شهرستان های داراب، استهبان و نی ریز از شهرستان فسا جدا شدند. در حال حاضر این شهرستان شامل چهار بخش مرکزی، شیبکوه، ششده و قره بلاغ و نوبندگان است. دهستان های این شهرستان جنگل، ششده، صحرارود، فدشکویه، قره بلاغ، کوشک قاضی، میانده و نوبندگان و شهرهای این شهرستان علاوه بر فسا، زاهدشهر، ششده، نوبندگان، قره بلاغ و میان شهر هستند.
معنی کلمه فسا در فرهنگ فارسی
معنی کلمه فسا در دانشنامه عمومی
معنی کلمه فسا در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه فسا

معنی کلمه فسا در ویکی واژه

فسا (ناشمردنی)
نام شهری در استان فارس که در ۱۴۵ کیلومتری جنوب شرقی شیراز واقع شده‌است.

جملاتی از کاربرد کلمه فسا

از برون لب ندانم چون شود، لیک آگهم کز ته دل با لبم، افسانه در خون می رود
فسانه نیست این لیکن بهانهست فسانه گوی کاین جمله فسانهست
چو بر زن کام دل راندی یکی بار چنان دان کش نهادی بر سر افسار
بگرو ای ملحد به قرآن «قل هوالله» یادگیر چند باشد بر سرت از جهل و کفر و شک فسار
فکر زلفش به فسانه نرود از سر من این نه ماری ست که از وی به فسون باز رهم
چه خبر دارد از حقیقت عشق پای بند هوای نفسانی
بیا بشنو ز من افسانه عشق که دیگر بر سر افسانه رفتم
هر چه می‌گفتند مردم هر چه می‌گفتیم ما یک قدم چون پیش بنهادم همه افسانه بود
بزرگی را همین باشد بهانه بزرگی جوی و کم کن این فسانه