فریز. [ ف َ / ف ِ ] ( اِ ) گیاهی است در نهایت سبزی وتازگی که از خوردن آن دواب فربه شوند. ( برهان ). مَرغ. چمن. پرند. ( یادداشت بخط مؤلف ). فرزد. فرزه. فریز. فریج. فرز. فرژ. ( فرهنگ فارسی معین ) : ای که در بستان جانم شاخ مهر دست در هم داده چون شاخ فریز.نزاری قهستانی. || نوعی گیاه خوشبوی را نیز گویند. || سجاف و فراویز جامه را هم گفته اند. ( برهان ) : جاودان در ملک دولت زی که باشد بی تو ملک همچو تن بی جان و جان بی عقل و جامه بی فریز.قطران.|| گوشت قدید و کباب گوشت قدید را نیز میگویند، یعنی گوشتی که آن را خشک کرده باشند. ( برهان ). رجوع به فریس شود. || کندن و ستردن موی و پشم باشد خواه از سر و خواه از عضو دیگر، چنانکه هرگاه گویند فلانی سر را فریز کرد، مراد آن باشد که سر را تراشید و پوست رافریز کرد یعنی پشم آن را کند. ( برهان ). فریز کردن. رجوع به فریز کردن و فرهنگ جهانگیری ذیل فریز شود. فریز. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ). فریز. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند که دارای 491 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، پنبه و میوه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
معنی کلمه فریز در فرهنگ معین
(فَ ) (اِ. ) ستردن موی و پشم . (فَ ) (اِ. ) گوشتی که آن را خشک کرده باشند، گوشت قدید. فریس و فریش نیز گفته می شود.
معنی کلمه فریز در فرهنگ عمید
گیاهی پایا و خودرو با برگ های باریک و بلند، شاخه های نازک، و ریشه های درهم پیچیده و سخت که معمولاً در میان کشتزار، باغچه، یا کنار جوی آب می روید.
معنی کلمه فریز در فرهنگ فارسی
نقاش فرانسوی ( و . هاور ۱۸۷۹ - ف . ۱۹۴۹ م . ) . ( اسم ) گوشتی که آن را خشک کرده باشند گوشت قدید .
معنی کلمه فریز در فرهنگستان زبان و ادب
{fringe} [فیزیک- اپتیک] نوارهای متوالی تاریک و روشن که براثر تداخل یا پراش ایجاد می شود
معنی کلمه فریز در دانشنامه عمومی
فریز روستایی است در دهستان فشارود از توابع بخش مرکزی شهرستان بیرجند، واقع در استان خراسان جنوبی که بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این آبادی ۷۶ نفر ( در ۲۸ خانوار ) بوده است. فریز (خوسف). روستای فِریز feriz، روستایی است در دهستان براکوه از توابع بخش جلگه ماژان شهرستان خوسف، واقع در استان خراسان جنوبی که بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران، جمعیت آن بالغ بر ۲۱۶ نفر بوده است. فریز از جمله روستاهای زیبای خوسف به حساب می آید. ابن حسام خوسفی در سفری که به فریز داشته و قصیده مشهور زیارتنامه خود را مربوط به مزار کاهی می سراید اشارات روشن به فریز و زیبایی افق آن نموده می گوید: عفـی الله از فریـز و مـردم او کـه نـور ماه دارد انجـم او به شب مأوای مارا ساز کردند هزاران مردمی آغاز کردند روستای فریز در جنوب رشته کوه باقران به فاصله ۳۳ کیلومتری از شهر بیرجند واقع است. راه ارتباطی آن با مرکز استان، کوهستانی و سخت گذر است در نتیجه راه آسفالته ای که از شهر خوسف می گذرد، با وجود طولانی تر بودن به دلیل سهولت بیشتر مورد استفاده اهالی و مسافرین قرار می گیرد. اهالی روستا به تولید و فروش زعفران و خشکبار مثل بادام و گردو و عناب و زرشک اشتغال دارند. اخیراً ایجاد مرغداری و گاوداری و ایستگاه هواشناسی گلخانه های، تولید و بنیه اقتصادی روستا را افزایش داده است. ۱ - یکی از آثار باستانی فریز، ارگ آن است که در زمان گذشته پایگاه و در حکم قلعه نظامی روستا بوده است و برای جلوگیری از حملات ازبکان ساخته شده است. بانی آن به درستی معلوم نیست. پهنای دیوارها حدود ۲ متر ( هشت خشت ) می باشد. در این ارک زندانی وجود داشته که هم اکنون نیز سلول های آن برجاست و بسیار تاریک و مخوف است در درون و وسط پلکان طبقه فوقانی ارگ، چاهی وجود دارد که از عمق آن راهی به قلعه نظامی عمومی وجود داشته لیکن اکنون مسدود و غیرقابل عبور است. ۲ - دومین اثر باستانی روستا قنات و قنواتی در خود مرکز و مزرعه پهچون و نیسان و کلاته حسنعلی خان می باشد. ۱ - درخت تنومند و بسیار قدیمی چنار که شناسنامه ای قدیمی و تاریخی داشته و قدیمی ترین درخت چناری بوده که دراین استان پهناور وجود داشته است. در زمان گذشته که بنا به اظهارات اهالی که آن ها هم از گذشتگان خود شنیده و نقل قول می کنند دور تنه چنار حدود ۱۰ متر و چنان بوده که پس از آنکه به اصطلاح متونش آتش گرفته و توخالی شده و همانند اتاقی دایره ای از جنس چوب بجا مانده که برای بستن الاغ ها از این محفظه استفاده می شده است. هم اکنون هم که فقط یک چهارم از دیوارهٔ این اتاقک باقی مانده باز هم پناهگاهی برای رهگذران و مسافران و لولیان و گهگاهی هم اهالی خود روستاست.
معنی کلمه فریز در ویکی واژه
گوشتی که آن را خشک کرده باشند، گوشت قدید. فریس و فریش نیز گفته میشود. ستردن موی و پشم.
جملاتی از کاربرد کلمه فریز
ای که در بستان جانم شاخ مهر دست در هم داده چون بیخ فریز
ورنی در آن محیط که هر قطره هست ازو بحر گهر چه قدر صدفریزه ای مرا
جاودان در ملک و دولت زی که باشد بی تو ملک همچو تن بی جان و جان بی عقل و جامه بی فریز
غالب ستم نگر که چو «ولیم فریزر»ی زین سان به چیره دستی اعدا شود هلاک
بقعه امامزاده زید بن موسی مربوط به سدهٔ ۳ و ۴ ه.ق - دوره صفوی است و در شهرستان قائنات، بخش سده، روستای آفریز واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۷۶ با شمارهٔ ثبت ۱۸۹۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در این نسخه، اپل سعی کردهاست ایرادات قبلی که پیش از این در آیفونهای این شرکت رخ داده بود را رفع کند که مهمترین آن، باگ فریز و کرش کردن آیفونها با ارسال سه اموجی مشخص به دستگاه کاربر است.
آن جفریز در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۷ در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
وی پس از سالها تحقیق در دانشگاه لیستر در سال ۱۹۸۵ تصادفاً به این کشف دست یافت و تشخیص داد که تقریباً تمام انسانها ماده ژنتیکی مشخصی دارند که منحصربهفرد است. «الک جفریز» روشی را برای استفاده از الگوهای تکرار شونده در دی ان ای برای شناسایی مظنونین به قتل معرفی کرد.[قطره] اما حتی در آن زمان نیز هیچکس نمیتوانست تصور کند که امکان خواندن کل توالی ژنتیکی درون کروموزوم یک موجود زنده وجود داشته باشد.
در ادامه همان سال، ایالتهای دیگر هلند نیز این معاهده را امضا کردند، از جمله گنت، شهرهای فریزلند، و همچنین سه محله گولدرها (محله نایمگن، محله ولووه، شهرستان زوتفن). در تابستان ۱۵۷۹، آمرسفورت از استان اوترخت نیز به همراه یپرس، آنتورپ، بردا و بروکسل به آن پیوستند. در فوریه ۱۵۸۰، لیر، بروژ و مناطق اطراف آن نیز این معاهده را امضا کردند.
او در دههٔ ۶۰ نقش آقای فریز را در مجموعههای بتمن ایفا نمود. نقشی که اوتو پرمینجر کارگردان مشهور لورا (۱۹۴۴) و آرنولد شوارزنگر نیز به ایفای آن پرداختند.
هیو فریزر نقش آرتور هستینگز در مجموعه تلویزیونی پوآرو را بازی کردهاست.
در سال 1396 برای نخستین بار تیم ملی آلتیمیت فریزبی پس از اتمام مسابقات کشوری این رشته در ارومیه تشکیل شد.
در آمد به مغز دلیران ستیز هوا شد پر از گرد و خاک فریز
ابوالقاسم بختیار در سال ۱۳۰۹ خورشیدی به دعوت رضاشاه پهلوی با همسر اول خود هلن جفریز بختیار به ایران مراجعت نمود. مأموریت اول او احداث دانشکده پزشکی، دانشگاه تهران بود و سپس معاونت دانشگاه تهران را بر عهده داشت. وی از همسر آمریکایی خود هلن صاحب هفت فرزند و از همسر دومش که بختیاری بود صاحب ده فرزند شد. ابوالقاسم بختیار به همراه همسر خود هلن جفریز بختیار در مناطق محروم استان چهارمحال و بختیاری دهستان مشایخ به مداوای مردم میپرداختند که بعدها بخاطر پاسداشت از تلاشهای همسرش کوه بزرگی در آن منطقه (بُزی مَنی) به نام هلن تغییر یافت.