معنی کلمه فریبیدن در لغت نامه دهخدا
بدین تخت شاهی مخور زینهار
همی خیره بفریبدت روزگار.فردوسی.چو با او نشاید نبرد آزمود
به چیز فراوانش بفریب زود.اسدی.چو طاووس خوبی ، اگر دین بیابی
وگر تنت بفریبدت همچو ماری.ناصرخسرو.آن را که چنین زنیش بفریبد
شاید که خرد بمرد نشمارد.ناصرخسرو.به دین و کفر مفریبم کزین پس
مرا هم کفر و هم ایمان تو باشی.خاقانی.