فریبی
معنی کلمه فریبی در لغت نامه دهخدا

فریبی

معنی کلمه فریبی در لغت نامه دهخدا

فریبی. [ ف ِ / ف َ ] ( ص نسبی )مکار. عیار. حیله باز. ( از ناظم الاطباء ). فریبکار.

معنی کلمه فریبی در فرهنگ معین

(فِ یا فَ ) (ص نسب . ) حیله گر.

معنی کلمه فریبی در فرهنگ فارسی

( صفت ) دغا باز مکار .

معنی کلمه فریبی در دانشنامه عمومی

فریبی ( به انگلیسی: Freeby ) یک محله مدنی و روستا در بریتانیا است که در Melton واقع شده است. فریبی ۲۴۴ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه فریبی

چون نیست دواپذیر این درد ما را به دوا چه می‌فریبی
بنام ایزد، اصنام آراسته به آن دل‌فریبی که دل خواسته
خاموش که غیر تو نمی‌خواهیم ما را به عطا چه می‌فریبی تو
می‌کرد به چابکی شکیبی می‌داد فریب را فریبی
گیرم که به زرق خلق را بفریبی با او چه کنی که یک به یک می داند
همی زد گوییا چون ناشکیبی به لوح آرزو نقش فریبی
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال شفیلد ونزدی، باشگاه فوتبال دربی کانتی، باشگاه فوتبال برتون آلبیون، باشگاه فوتبال کویینز پارک رنجرز، باشگاه فوتبال هال سیتی، باشگاه فوتبال نورث فریبی یونایتد، باشگاه فوتبال میلوال، باشگاه فوتبال هروگیت تاون، و باشگاه فوتبال برادفورد سیتی اشاره کرد.
این دیده‌فریبی‌ها از غیر چه امکان است بوی تو جنونکار است در رنگ گلستان‌ها
آشکارا بر سر بازارها گفتند و باز میفریبی خویش را کاین راز پنهانی بود
مغی در حلقهٔ دیر این سخن گفت «حیات از خود فریبی خورد و من »گفت
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال هال سیتی، باشگاه فوتبال کیدرمینستر هاریرس، باشگاه فوتبال اوسترشوندس، و باشگاه فوتبال نورث فریبی یونایتد اشاره کرد.
که چون نفریبی از نعمت دمی تو نگردی از بلا پست غمی تو