فریبندگی

معنی کلمه فریبندگی در لغت نامه دهخدا

فریبندگی. [ ف ِ / ف َ ب َ دَ / دِ ] ( حامص ) مکر و فریب. حیله بازی وریا. تزویر و خیانت. ( از ناظم الاطباء ) :
فریبندگی ها در او بیشمار
که آید نویسندگان را بکار.نظامی.

معنی کلمه فریبندگی در فرهنگ عمید

۱. فریبنده بودن، حالت و وضع فریبنده.
۲. مکر، فریب.

معنی کلمه فریبندگی در فرهنگ فارسی

مکر و فریب و حیله بازی و ریا و تزویر و خیانت .

جملاتی از کاربرد کلمه فریبندگی

نقشی به فریبندگی آن خط موزون در سلسله موجه کوثر نتوان یافت
از حسن فریبندگی باغ عجب نیست کز عکس گلش بند نهد آب روان را
فریبندگیها درو بی شمار که آید نویسندگان را به کار
فریب ورا پیر دانا نخورد فریبندگی را اجابت نکرد
بر هیچ کس فریفتاری (‌فریبندگی‌) مکن‌، که تو نیز بسیار دردمند نشوی.
عروسان ازو در فریبندگی وز آن جامه را داده زیبندگی
بفریباند هر روز دلم رازسخن آن سرا پای فریبندگی و مفتعلی
یکی خوبرویی و زیبندگی که هست آیتی در فریبندگی