معنی کلمه فریاد برداشتن در فرهنگ فارسی ( مصدر ) بانگ کردن آواز بلند بر آوردن : خطیبی کریه الصورت مر خویشتن را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی .
جملاتی از کاربرد کلمه فریاد برداشتن درنگ کردم و آن قدر بگریستم که مرکب از تعب بفریاد آمد و همرهان بملامت فریاد برداشتند