فروهل

معنی کلمه فروهل در فرهنگ اسم ها

اسم: فروهل (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: foruhel) (فارسی: فروهل) (انگلیسی: foruhel)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی در سپاه رستم پهلوان شاهنامه

معنی کلمه فروهل در دانشنامه آزاد فارسی

فُروهَل
در شاهنامۀ فردوسی، دلاور ایرانی که رستم را در رهانیدن بیژن از چنگ تورانیان همراهی کرد. او در این سفر زَنگَلِۀ تورانی را از پای درآورد. در تاریخ طبری، نامی از فروذه بن فامدان، سردار ایرانی، آمده است که محتمل است همان فروهل باشد.

معنی کلمه فروهل در ویکی واژه

در شاهنامه کمتر مطرح است ولی منصب مهمی دارد او از محافظان تاج و تخت کیان بوده که اکنون از آن کیخسرو است. چهارم گرازه که راند سپاه ..... فروهل نگهبان تخت و کلاه
فروهل در جنگ دوازده رخ با زنگله درافتاد و او را هلاک نمود.
فروهل ممکن است با فروهر از یک ریشه یا مفهوم مترداف داشته باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه فروهل

زنار ببر بت شکن و سبحه فروهل تا چند دهی رشته باین دانه تزویر
از حد گذشت جلوه فروهل نقاب را زین تیره روز تر مپسند آفتاب را
شوقم چو پرده در شد عیبم مکن بمستی ای جرم پوش دامن بر عیب ما فروهل
گر نوعروس رای تو برقع برافکند بر رو فروهلد ز ضیا معجر آفتاب
ترک جهانیان کن و بر تخت عقل گوی ای پرده دار پرده فروهل که بار نیست
لب تو چشمه نوش است و من چنین تشنه به جان تشنه فروهل ز لعل خود آبی
اماسیس فرعون مصری نژاد فروهل همی خواندش اوستاد
دگر گژدهم رزم را ناگزیر فروهل که بگذارد از سنگ تیر
ز چهره پرده فروهل گره به زلف مزن که برگ گل بنهد رنگ و غالیه بو را
حسین فرمود کای فرزانه فرزند عنان دامنم از کف فروهل