فرورو
معنی کلمه فرورو در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه فرورو
می توان از آن برای آزمایش مواد غیر همگن (موادی که خصوصیات آنها در کل نمونه ثابت نیست) استفاده کرد. برینل فرصت آزمایش را با استفاده از نیروها و فرورونده های مختلف فراهم می کند. روند این آزمایش مخرب است.
چنان اندر صفات حق فرورو که برنایی نبینی این برون را
خمش باش و در این حیرت فرورو بهل اسرار را کاسرار اینست
آفتاب آفتابم آفتابا تو برو در چه مغرب فرورو باش در زندان من
قوله: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ»، بدان که آدمی دو چیزست: جانست و تن جان از نورست و نور علوی، تن از خاک و خاک سفلی، جان خواست که بر شود که علوی بود، تن خواست که فرورود که سفلی بود، ملک تعالی و تقدّس بکمال قدرت خویش هر دو را بند یکدیگر ساخت، جان بند تن شد و تن بند جان، هر دو در بند.
گر سبکی کند دلم خنده زنی که هین بپر چونک به خود فروروم طعنه زنی که لنگری
بگفت اگر بگذارم برآ به کوه بلند وگر نه قعر فرورو چو لنگر مشدود
بگریخت امام ای مؤذن خاموش فرورو از مناره
در گلشن ذوق او فرورو کز نرگس و لالهها چه دارد
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن خمش و آب فرورو سمک بحر وفایی
بگذار کوشش حرص دون ته قبر زنده فرورود تو به سنگ نقب هوس مزن پی نام نقش نگین کمر