فرودست. [ ف ُ دَ ] ( اِ مرکب ) خوانندگی و گویندگی را گویند که چند کس آوازها را با هم یکی کنند و کوک سازند و با دائره و امثال آن اصول نگاه دارند. ( برهان ). || ( ص مرکب ) زیردست. مادون. مقابل بردست و زبردست و بالادست. ( یادداشت بخط مؤلف ) : یکی بود از فرودست تر معتمدان درگاه و رسولیها کردی. ( تاریخ بیهقی ). پیشه کن امروز احسان با فرودستان خویش تا زبردستانْت ْ فردا با تو نیز احسان کنند.ناصرخسرو. فرودست. [ ف ُ دَ ] ( اِخ ) ولایت بنگاله را گویند. ( برهان ).
معنی کلمه فرودست در فرهنگ معین
(فُ. دَ ) (ص مر. ) ۱ - زیر دست . ۲ - پست ، فرومایه .
معنی کلمه فرودست در فرهنگ عمید
۱. زیردست. ۲. پست، زبون.
معنی کلمه فرودست در فرهنگ فارسی
زیردست، پست وزبون ولایت بنگاله را گویند ۱ - زیر دست ۲ - زبون پست فرو مایه ۳ - ناتوان ۴ - گویندگی و خوانندگی که چند کس آواز را با هم یکی کنند و کوک سازند و بادایره و امثال آن اصول نگاه دارند .
معنی کلمه فرودست در ویکی واژه
زیر دست. پست، فرومایه.
جملاتی از کاربرد کلمه فرودست
فریدریش انگلس (۱۸۲۰–۱۸۹۵) از اصطلاح آگاهی کاذب در نامهای به فرانتس مرینگ در سال ۱۸۹۳ استفاده کرد تا به سناریویی بپردازد که در آن طبقه فرودستان عمداً ایدئولوژی طبقه حاکم را تجسم میبخشد. انگلس این آگاهی را «کاذب» مینامد زیرا طبقه خود را به سمت اهدافی میکشد که به نفعش نیست.
«با پیدایی آسمان و زمین، هم مواد بهوجود آمدند. پس از به وجود آمدن مواد، زن و مرد آمد، با وجود زن و مرد، زناشویی پیدا شد، از زناشویی پدری و فرزندی ظاهر شد، از پدری و فرزندی فرمانروایی و فرمانبری پدید آمد، از فرمانروایی و فرمانبری، فرادستی و فرودستی پدیدار شد. به دنبال تفاوت بین فرادست و فرودست نهادهای مالکیت و قانونی بودن پیدا شدند.»
مؤسسهٔ رانیمد تراست در انگلستان که به امر تبعیض و نفرت در این کشور میپردازد، در ۱۹۹۷ اسلامهراسی را ترس و نفرت از اسلام و بنابراین ترس و نفرت از همه مسلمانان تعریف کرد و ابراز داشت که این اصطلاح بر تبعیض و طرد مسلمانان از زندگی اقتصادی اجتماعی و عمومی کشور نیز دلالت دارد. همچنین اسلامهراسی در بردارنده این برداشت است که اسلام فاقد ارزش مشترک با دیگر فرهنگهاست، در مقایسه با غرب در موقعیتی فرودست قرار دارد، و بیش از آنکه دین باشد، یک ایدئولوژی سیاسی است.
ز نقصان گهر باشد تکبر با فرودستان که خودداری میسر نیست گوهرهای غلطان را
در جهان رسمی قدیم است از بزرگان مرحمت وز فرودستان خطا و« الله اعلم بالصواب»
جهان جای خلاف و بر فرودست جزین مر مردمان را نیست کاری
در «نقد عقل پسااستعماری»، اسپیواک استدلال میکند که فلسفه غرب نه تنها در کنار گذاشتن افراد فرودست از گفتمان، سابقه دارد، بلکه به آنها اجازه نمیدهد فضای یک موضوع کاملاً انسانی را اشغال کنند.
تواضع می کنم پیش سگانت نشاید از فرودستان تکبر
مور رااز دست خود بخشد سلیمان پایتخت یا فرودستان طریق مهربانی یاد گیر
صنما این چه گمانست فرودست حقیر تا بدین حد مکن و جان مرا خوار مگیر
در بلندی با فرودستان تواضع پیشه کن تا چو ماه نو ترا گردون کند از زر رکاب
سبکروحانه سر کن در بزرگی با فرودستان که از ابروی موج خود بود محراب دریا را
شد به فرودست چو ساعد مقیم بین که گرفتند بتانش به سیم
ظالمان را ز فرودستان مانع که بود؟ بی کسان را پس از امروز که یاور باشد؟