فروختنی. [ ف ُ ت َ ] ( ص لیاقت ) هرچه قابل فروش باشد. فروشی. فروختنی. [ ف َ ت َ / ف ُ ت َ ] ( ص لیاقت ) قابل افروختن. قابل اشتعال. آنچه روشن کردن و سوزاندن را شاید چون شمع و جز آن. رجوع به فروختن ، افروختن و افروختنی شود.
معنی کلمه فروختنی در فرهنگ فارسی
قابل افروختن شایسته اشتغال .
جملاتی از کاربرد کلمه فروختنی
دارد کنون فروختنی آبروی و بس وان جنس نیست اینکه به هر کس توان فروخت
ما بر سر بازار نهادیم دل خویش لیک این چه متاعی است که بفروختنی نیست
خود را چه فروشی به دگر کس به خود، ای دل! بفروش اگر چند که بفروختنی نیست