فرهنگ جامع

معنی کلمه فرهنگ جامع در فرهنگستان زبان و ادب

{comprehensive dictionary} [زبان شناسی، علوم کتابداری و اطلاع رسانی] گونه ای فرهنگ لغت بزرگ، دربرگیرندۀ اطلاعات بسیار زیاد

معنی کلمه فرهنگ جامع در ویکی واژه

گونه‏ای فرهنگ لغت بزرگ، دربرگیرندۀ اطلاعات بسیار زیاد.

جملاتی از کاربرد کلمه فرهنگ جامع

ذره در بازهٔ ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ به ویراستاری فرهنگ جامع فارسی-روسی و روسی-فارسی مشغول بود که کنستانتین چایکین و رومن گالونف، اعضای دپارتمان او در پژوهشکدهٔ نریمانف، تألیف کرده بودند. همچنین در ویرایش فرهنگ روسی-فارسی، تألیف آشوری و کاسایف (۱۹۳۴) نیز نقش داشت. او در همین سال ریاست بخش ایران، افغانستان و دنیای عرب پژوهشکدهٔ نریمانف را بر عهده گرفت و به دبیری کمیتهٔ بزرگداشت فردوسی انتخاب شد.
دکتر ابراهیم نظری تیموری در کتاب فرهنگ جامع افعال دو کلمه‌ای آورده است که فراگیری این دسته از فعل‌ها همانند دیگر کلمه‌های انگلیسی نیست به عبارتی دیگر یادگیری آنها ساده و ابتدایی نمی‌باشد.
در واقع در اینجا، دو بحث مهم وجود دارد که باید از هم تفکیک شود؛ یکی بحث بومی‌سازی علوم انسانی است که به معنای مطالعه و بررسی مقتضیات جامعه، هنجارها، ناهنجاری‌ها، رفتارها و تطبیق علوم انسانی بر اساس نیاز فرهنگ جامعه می‌باشد که برای رسیدن به این هدف ابتدا باید الگوی مشخصی از تحول داشته باشیم و بر اساس آن الگو پیش برویم و معنای اسلامی علوم انسانی؛ بازتعریف تئوری‌های علوم انسانی با استفاده از مبانی و جهان‌بینی اسلامی است و از آنجا که علوم انسانی فعلی بر اساس مبانی و تفکرات اومانیستی، سکولار و نسبی‌گرایی ناشی از جهان‌بینی غرب و در راستای نیازهای انسان غربی طراحی شده لزوم بومی‌سازی علوم انسانی و کاربردی شدن آن بیش از پیش بر همگان اثبات می‌شود.»
آلبر کرامی در تعریف واژهٔ ارزش در کتاب فرهنگ جامعه‌شناسی آورده‌است: «در جامعه‌شناسی پارسونی، نظم اجتماعی بستگی به وجود ارزش‌های عام و مشترکی دارد که مشروع و تعهدآور به حساب می‌آیند و به منزلهٔ معیارهایی هستند که نهایت اعمال به وسیلهٔ آن‌ها گزیده می‌شود. پیوند دستگاه‌های اجتماعی و شخصی با جذب ارزش‌ها از طریق فرا کرد جامعه‌پذیری تحقق می‌یابد.»