فرمایش
معنی کلمه فرمایش در فرهنگ معین
معنی کلمه فرمایش در فرهنگ عمید
۲. [مجاز] سخن شخص بزرگ.
معنی کلمه فرمایش در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - فرمودن ۲ - امر حکم دستور ۳ - سفارش بکار خانه ای یا مغازه ای برای تهیه و ساختن چیزی . جمع : فرمایشات یا به فرمایش . به فرموده بفرمان بدستور حسب الامر .
معنی کلمه فرمایش در ویکی واژه
امر، حکم، دستور.
جملاتی از کاربرد کلمه فرمایش
گفته فرمایش زد گر بدت گوید؟ رقیب نیک می فرمایی اما کشتی را لت چه سود
گفتی که بکش دامان از خاک در جانان سر پیچم از این فرمان، فرمایش دیگر کن
به کار سخت می چسبد دل و دستش به آسانی بود چون کوهکن هرکس که شیرین کارفرمایش
گفتم ای شوخ آنچه فرمایش کنی باشد درست لیکن از حق مگذر انصاف ومروت کن شعار
به قتلم غمزهٔ خونریز را همدست مژگان کن چه سود از تیغ تنها گر نباشد کارفرمایش
که فرمایش در محشر عنایت کنی احوالش از رحمت رعایت
در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ / ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹، با به قدرت رسیدن صدام حسین روند سرکوب حزب شدت گرفت. واکنش حزب مبارزهٔ مسلحانه بود. رژیم اعضای حزب را دستگیر و صدها تن از آنان را پس از محاکمه فرمایشی اعدام کرد. سپس حزب الدعوة مرکز فعالیت خود را به ایران منتقل کرد. محمد مهدی آصفی در تابستان ۱۳۵۸ش / ۱۹۷۹ به ایران آمد. او و سایر رهبران حزب تصمیم گرفتند ساختار تشکیلاتی را بازسازی کنند و رهبری حزب را از فردمحوری که در زمان محمد هادی سبیتی بود خارج کنند. بنا بر این، شورای مرکزی حزب با عضویت محمدهادی سبیتی، علی کورانی، محمدمهدی آصفی، سید مرتضی عسکری و سید کاظم حائری (فقیه الدعوة) شکل گرفت.
عزیزم که جزئینگری و انجام کارها درست با همان جزئیات و سلیقهٔ کارفرما شهره است با این جزئینگری مفرطش و سؤالپرسیدنهای بیپایانش عموماً کار فرمایش را چنان کلافه میکند که شخص از خواستهاش پشیمان میشود.
گفته بی رخ ما کار تو صبرت کمال این نمی آید ازو کار دگر فرمایش
حکم حکمِ تو و فرمایش فرمایشِ توست تو خداوندی در خانه و من فرمان بَر
یک کف از خاک سر کوی تو وز عاشق جان زر بمزدور ده و کار همی فرمایش