فرمان بردار

معنی کلمه فرمان بردار در لغت نامه دهخدا

فرمان بردار. [ ف َ مام ْ ب ُ ] ( نف مرکب ) مطیع و رام و تابع. ( ناظم الاطباء ). مطیع. فرمان بر :
میر ابواحمد محمود که میران جهان
بندگانند مر او را همه فرمان بردار.فرخی.مردی سخت بخرد و فرمان بردار است. ( تاریخ بیهقی ). ما جمله تابع و فرمان برداریم. ( تاریخ بیهقی ). هر کس گفت فرمان بردارم و از دلهای ایشان ایزدتعالی دانست. ( تاریخ بیهقی ). چاکران فرمان بردار دارکه فرمان بردار مخطی به که بی فرمان مصیب. ( قابوسنامه ). اعضا را قوی کند و مفاصل را نرم کند و فرمان بردارگرداند. ( نوروزنامه ). وی گفت شکر خدای تعالی را که دو باد را فرمان بردار من کرد. ( نوروزنامه ). رجوع به فرمان شود.

معنی کلمه فرمان بردار در فرهنگ عمید

آن که فرمان کسی را می پذیرد یا اجرا می کند، مطیع.

معنی کلمه فرمان بردار در فرهنگ فارسی

مطیع، کسی که مطیع امروفرمان فرمانده یابزرگترازخودباشد
( صفت ) مطیع تابع . توضیح بعضی این کلمه را به فتح ب خوانند از مصدر فرمان برداشتن . ولی این مصدر در فارسی مستعمل نیست و این ترکیب صفت فاعلی است از فرمان بردن . نامبردار باربردار .

جملاتی از کاربرد کلمه فرمان بردار

چون منهیان‌ نوشتند که او ناراست است، خداوند سلطان عبدوس را نزدیک من فرستاد و درین معانی فرمان داد، چه چاره بود از فرمان برداری که مضّربان‌ صورت من زشت کرده بودند. اکنون کار بشمشیر رسید، فردا جنگ صعب‌ خواهد بود و من نه از آن مردانم که بهزیمت بشوم، اگر حال دیگرگونه باشد، من نفس خود بخوارزم نبرم، اگر کشته شوم، رواست، در طاعت خداوند خویش شهادت یابم، امّا باید که حقّ خدمت قدیم من در فرزندان من رعایت کرده آید. همگنان‌ گفتند:
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ مردان بر سر زنان کدخدایان‌اند و کارداران و براست دارندگان، بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ با آنچه خدای ایشان را بر یکدیگر فضل داد، وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ و بآنچه نفقه میکنند مردان بر زنان از مالهای خویش، فَالصَّالِحاتُ نیک زنان‌اند، قانِتاتٌ که خدای را و شویان خویش را فرمان بردارانند، حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ زیر جامه خویش را نگه‌داران‌اند، بِما حَفِظَ اللَّهُ بآنچه خدای نگه‌داشت. وَ اللَّاتِی تَخافُونَ و آن زمان که می‌ترسید، نُشُوزَهُنَّ از بیرون نشستن ایشان، فَعِظُوهُنَّ پند دهید ایشان را، وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ و جامهای خواب از ایشان جدا کنید، وَ اضْرِبُوهُنَّ و ایشان را زنید، فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ اگر فرمان برند شما را، فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا بر ایشان بهانه دیگر مگیرید، و بیداد را راهی مجوئید، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیراً (۳۴) که اللَّه خداوندیست برتر و مهتر همیشه‌ای.
از اوست فرمان و زبندگان حق طاعت وز اوست فرمان برداری وز حق فرمان
زاهد گفت: فرمان بردارم و بدین مباسطت مباهات نمایم، و اگر این رغبت صادق است و عزیمت در امضای آن مصمم آنچه میسر گردد از نصیحت بجای آورده شود، و اندر تعلیم و تلقین مبالغت واجب دیده آید.
وَ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ و میخواهد که شما را از معصیت بطاعت باز آرد، و شما را باز پذیرد. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ و اللَّه دانایست راست‌دان، میداند که صلاح دین بندگان در چیست؟ و فرمان بردار و نافرمان ازیشان کیست؟
یا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ ای مریم فرمان بردار زی، و باش خداوند خویش را. وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی و سجود کن و رکوع کن مَعَ الرَّاکِعِینَ (۴۳) با نماز کنندگان.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ (۱۵۰) بپرهیزید از خدای و فرمان برید مرا وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ (۱۵۱) و فرمان بردار مباشید گزاف‌کاران را الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ ایشان که بزمین به تباه‌کاری میروند وَ لا یُصْلِحُونَ (۱۵۲) و کار و کرد خویش نیک نمی‌دارند.