معنی کلمه فرمان گذار در لغت نامه دهخدا
ز گردان سری با سپه شش هزار
بدان جایگه کرد فرمان گذار.اسدی.ز ترکان شهی بود فرمان گذار
سپه داشت از جنگیان سی هزار.اسدی.فرمان گذار دلبر و طاعت نمای ، من
طاعت نمای داده به فرمان گذار دل.سوزنی ( دیوان ص 166 ).چنان بود فرمان فرمان گذار
که برتخت بنشیند آن تاج دار.نظامی.رجوع به فرمان گزار شود.