فرعی

فرعی

معنی کلمه فرعی در لغت نامه دهخدا

فرعی. [ ف َ ] ( ص نسبی ) منسوب به فرع. مقابل اصلی. ( یادداشت به خط مؤلف ) ( ناظم الاطباء ).
فرعی. [ ف ِ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به فرع که نام پدر تمیم بن فرع فرعی است. ( سمعانی ).
فرعی. [ ف ِرَ ] ( اِخ ) تمیم بن فرع مصری. از عمروبن العاص و عقبةبن عامر و جز آنان روایت دارد. حرملةبن عمران از وی روایت کند. ( اللباب فی تهذیب الانساب. ج 2 ص 206 ).

معنی کلمه فرعی در فرهنگ معین

(فَ رْ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به فرع . ۲ - غیراصلی .

معنی کلمه فرعی در فرهنگ عمید

۱. مسیر غیراصلی.
۲. [مجاز] غیراصلی.

معنی کلمه فرعی در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به فرع ۲ - آنچه که فرع باشد مقابل اصلی : شعب فرعی رود .
تمیم بن فرع مصری از عمرو بن العاص و عقبه بن عامر و جز آنان روایت دارد .

معنی کلمه فرعی در دانشنامه عمومی

فرعی (فیلم ۱۹۶۵). فرعی ( به بنگالی: Subarnarekha ) فیلمی محصول سال ۱۹۶۵ و به کارگردانی ریتویک گاتاک است. در این فیلم بازیگرانی همچون آبی باتاچاریا، مادهابی موکرجی، ساتیاندرا باتچاریا، بیجون باتچاریا، پیتمبار ایفای نقش کرده اند.

معنی کلمه فرعی در ویکی واژه

secondario
منسوب به فر
غیراصلی.

جملاتی از کاربرد کلمه فرعی

چو جفتش کرد با هم در نمودار ز اصل آمد یقین فرعی بدیدار
پس مر دین را که او یک اصلست دو فرع‌اند، که هر فرعی ازآن نیز فرعی است مرآن را که برتر ازوست واصلست مر ان را که فروتر ازوست، چنانک رسول فرعست مر او را واصلست مر وصی را. ووصی فرعست مر رسول را و اصلست مر امام را. و امام فرعست مر وصی را واصلست مر حجت را، و حجت فرعست مر امام را و اصلست مر داعی راو داعی فرعست مر حجت را و اصلست مر اهل دعوت را.
«وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ» از آنجا که رموز عارفانست و فهم صادقان بزبان اشارت می‌گوید، چنانک ربّ العزّه در زمین تفاوت نهاد و بقاع آن مختلف آفرید و بعضی را بر بعضی افزونی داد همچنین در طینت سالکان تفاوت نهاد و قومی را بر قومی افزونی داد، آنست که ربّ العزّه گفت: «انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ» جای دیگر گفت: «وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ» و مصطفی (ص) گفت: «الناس معادن» مردم همچون کانها است مختلف و متفاوت، یکی زر و یکی سیم، یکی نفط و یکی قیر، همچنین یکی را اعلی علّیین قدمگاه اقبال او، یکی را اسفل السّافلین محلّ ادبار او، یکی رضوان در آرزوی صحبت او، یکی را شیطان ننگ از فعل او، یکی جلال عزّت احدیّت او را بدست عدل داد که: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ» یکی الطاف کرم او را در پرده عصمت گرفت که: «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» چون ازین مقام برتر آیی، یکی اسیر بهشت، یکی امیر بهشت، یکی بر مائده خلد با مرغ بریان و حور و ولدان، یکی در حضرت عندیت آسوده بجوار رحمن،چنانک درختها بهم نماند میوه و بار آن نیز بهم بنماند، هر درختی را باری و هر نباتی را بری، اینست که گفت: «وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی‌ بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ» اشارتست که هر طاعتی را فردا ثوابیست و هر کس را مقامی و جای هر کس بقدر روش خویش و هر فرعی سزای اصل خویش.
تو زخاکی و او ندارد کبر تبع اصل باش اگر فرعی
صنف دگری معاونند آنها را باقی همه جمع فرعی و مفت خورند
خشمِ یاران فرع باشد اصلشان عشقِ نوست از برای خشم فرعی اصل را رانی چرا ؟
اصل و فرعی به همدگر پیوست هست پیوند ما به او پیوست
کاتلر در کمیته دائم امور خارجه و کمیته فرعی حقوق بشر و توسعه بین‌المللی و نیز کمیته دائمی عدالت و حقوق بشر فعالیت داشته‌است. در سال ۲۰۰۰، او به سمت مشاور ویژه وزیر امور خارجه در دیوان کیفری بین‌المللی منصوب شد. او همچنین عضو افتخاری بنیاد بین‌المللی رائول والنبرگ است.
«‌علم‌های صحیح‌» شد فرعی اا اصل شد چند حیلهٔ شرعی
گر بضاعت دار شرعی، سود بشناس از زیان ور عروس آرای فرعی، حله وادان از کفن
بدان اصلی نگر کغاز بودی به فرعی کان کنون پیوست منگر
برای مسئله فرعی انتخاب یک تخمین اولیه