فرح بخش

معنی کلمه فرح بخش در لغت نامه دهخدا

فرح بخش. [ ف َ رَ ب َ ] ( نف مرکب ) فرح انگیز. شادی بخش. رجوع به ترکیبات فرح شود.
فرح بخش. [ ف َ رَ ب َ ] ( اِخ ) نام باغی است اندرون قلعه شهرپناه دارالخلافت شاه جهان آباد. ( آنندراج ).

معنی کلمه فرح بخش در فرهنگ معین

( ~ . بَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) آن چه که شادی آورد، شادی بخش .

معنی کلمه فرح بخش در فرهنگ عمید

۱. = فرح انگیز
۲. (طب قدیم ) = مفرّح

معنی کلمه فرح بخش در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که شادی آورد شادی بخش مفروح .
نام باغی است اندرون قلعه شهر پناه دارالخلافت شاه جهان آباد .

معنی کلمه فرح بخش در فرهنگ اسم ها

اسم: فرح بخش (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: f.-bakhš) (فارسی: فرح‌بخش) (انگلیسی: farah-bakhsh)
معنی: شادی بخش، فرح انگیز، فرح ( عربی ) + بخش ( فارسی ) شادی بخش

معنی کلمه فرح بخش در ویکی واژه

آن چه که شادی آورد، شادی بخش.

جملاتی از کاربرد کلمه فرح بخش

خوشمقامیست فرح بخش خرابات مغان بود از مغبچه کان تا ابدآباد آنجا
سحر از زلف تو بویی بمن آورد نسیم چه فرح بخش نسیمی، چه مبارک سحری!
طراوت گزیده است بهار فرح بخش گشته است آن مرغزار
نازم به فرح بخشیِ فصلی که هوایش از جام طراوت شده ساقی عطشان را
خاک آن باد فرح بخشم که از کویت وزد صید آن مرغ هماپونم که بر بامت پرید
کنون آمد ز لطف خاک و آبش فرح بخش از شه عالم خطابش
نقی را تا فرح بخشد مه نو بر سپهر دین بفال سعد همچون قرعه می گردد بهر جانب
نتوان لعل فرح بخش ترا جان گفتن کانچه آید بدهان پیش تو نتوان گفتن
با تو ای می غم ایام فراموشم شد که فرح بخش و طرب خیز و نشاط افزایی
ای خدایی که مفرح بخش رنجوران توی در میان لطف و رحمت همچو جان پنهان توی